- مقدمه تحقیق 1
- مقدمه مؤلف 7
- اصل1: شناختن خداوند و اعتقاد به یکتایی او 9
- اشاره 9
- 1. شناخت فطری 10
- 2. شناخت از راه استدلال 12
- پاسخ به یک اشکال 14
- دلایل وحدانیت پروردگار 16
- بیانی دیگر در اثبات وحدانیت 17
- صفات پروردگار جهان و جهانیان 18
- صفات سلبیه 20
- اصل2: عدل خداوند متعال 23
- اشاره 23
- دلالت عقل بر عدل خداوند 24
- دلایل نقلی 24
- اشاره 25
- اصل3: پیغمبرشناسی 25
- 1. نبوت عامه 26
- 2. نبوت خاصه 27
- اصل4: امام شناسی 30
- اشاره 30
- گفتار دوم: تعیین کننده امام 31
- گفتار اوّل: نیاز به امام 31
- گفتار سوم: چه کسانی از جانب خداوند برای امامت معرفی شدند 33
- باب اوّل: احادیث قدسی 33
- باب دوم: تصریحات پیامبر 34
- باب سوم: احادیث علوی 48
- باب چهارم: روایاتی از حسنین 48
- باب پنجم: احادیثی از امام سجاد 49
- باب ششم: روایاتی از امام باقر 50
- باب هفتم: تصریحات امام صادق بر امامت ائمه 51
- باب دهم: روایات امام جواد در باب جانشینان پیامبر 52
- باب یازدهم: امام دهم و مسئلۀ خلافت 52
- باب هشتم: روایاتی از امام کاظم 52
- باب نهم: احادیثی از ثامن الحجج 52
- نصوص وارده بر امامت حضرت مهدی و غیبت آن حضرت 53
- باب دوازدهم: روایات امام عسکری در تصریح امامت ولی عصر 53
- ائمه هدی به جمیع معجزات انبیا قادرند 57
- پی نوشت 60
- تأملی در حادثۀ غدیر خم 98
- اصل5: معاد روز قیامت 106
- اشاره 106
- رجعت (قیامت صغری) 107
- قیامت کبری 117
- اشاره 120
- کتاب وسیله النجاه 120
- فصل1: در وجوب توسل و بیان حقیقت وسیله 122
- فصل2: توسلات انبیای سلف 128
- فصل3: در فضیلت تبرک به مزار شریف پیامبر گرامی اسلام و ائمۀ اطهار 130
- فصل4: در اقامۀ عزاء و بکاء و ابکاء بر مصائب ائمۀ اطهار 134
- فصل5: در جواز لطمه بر صورت زدن و موی کندن و پیراهن چاک زدن 138
- خاتمه: در دفع شبهۀ موهوم 141
- نمایه آیات 147
- نمایه ها 147
- نمایه روایات 151
- کتابنامه 152
- چکیده عربی و انگلیسی 161
زندیقی از صادق آل محمد سوال کرد: دلیل برصانع عالم چیست؟ حضرت فرمود:
وجود افعال برکننده آن ها دلالت می کند. آیا نمی بینی چون بنای محکمی را مشاهده نمایی یقین می کنی که کسی آن را بنا نموده، اگر چه بانی را مشاهده نکرده ای؟!(1)
و نیز آن حضرت به یکی از دَهریون کلماتی فرمود که مفادش این است که:
آیا خود را خودت؛ آفریدی یا دیگری تو را آفریده؟ اگر خودت، خود را به وجود آوردی، پس موجود بودی که خود را ساختی یا معدوم؟ اگرموجود بودی، محتاج به ساختن نبودی. و اگر معدوم بودی، معدوم نمی تواند موجودی بسازد. و چون نبودی، معلوم است که خودت را خود نیافریدی و دیگری تو را آفریده که به هیچ وجه مثل تو نیست، و اگر مثل تو باشد مخلوق و محتاج به خالق و صانع است.(2)
پاسخ به یک اشکال
اگر کسی بگوید: این مخلوقات همیشه از یکدیگر تناسل و توالد نموده اند. قرنی می گذرد
و قرنی می آید؛ مرض ها و آفت های روزگار مردم را به راه فنا می برد.
در جواب می گوییم: کسی که دیروز از مادر متولد شده و امروز از دنیا می رود، از زمان قبل و بعد خود چه خبر دارد و چگونه دعوی تسلسل می کند. آیا غیر خیال چیز دیگری برای درستی گفتار خود دارد؟
این چیزی نیست مگر خیال موهوم.
بشر از دو صورت خارج نیست؛ یا ازلی و قدیم است و یا حادث است. اگر ازلی باشد محل حوادث روزگار واقع نخواهد شد و تغییر و فنا برای او نخواهد بود. و چون در زمان سابق نبوده، حدوث او واضح است، پس به ناچار آفریننده و سازنده ای لازم دارد و چون نبوده، خودش نمی تواند خود را بیافریند، بنابراین دیگری باید او را خلق نماید.
1- البرهان فی تفسیر القرآن، ج3، ص754، ح11 [6980]؛ بحارالأنوار، ج3، ص29، ح3.
2- التوحید، ص290، ح10؛ بحارالأنوار، ج3، ص50، ح23.