ولایت از دیدگاه قرآن و حدیث (جلد 1) صفحه 98

صفحه 98

1- همان مدرك، ص 58 .

ولايت (257)

عمر از كسي پرسيد: چطوري؟ مرد گفت: من از جمله كساني هستم، كه فتنه را دوست دارم و حق را ناخوش مي‌انگارم و به ناديده گواهي مي‌دهم. عمر، دستور داد، او را به حبس اندازند. علي عليه‌السلام دستور داد آن مرد را برگردانند و فرمود كه: حق به جانب اين مرد است، عمر پرسيد: چطور؟ امام اميرالمؤمنين عليه‌السلام فرمود: او به مال و اولاد علاقه‌مند است، و خدا هم در قرآن، مال و اولاد را فتنه خوانده است، و از مرگ كراهت دارد، و به رسالت پيامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله شهادت مي‌دهد، در حالي كه شخصِ پيامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله را نديده است. عمر باشنيدن استدلال منطقي و قوّيِ اميرالمؤمنين علي عليه‌السلام آزاديِ آن مرد را صادر كرد و گفت: خدا بهتر مي‌داند، كه رسالت خويش را در چه موضعي قرار دهد. (1) آري خداوند تعالي هم مي‌دانست،

1- پرتوي از علم بيكران علي عليه‌السلام به نقل از الطريق الحكيمه / ابن ميثم جوزي / ص 46 .

(258) ولايت

كه ولايت را در چه خانواده‌اي مستقر فرمايد. اما ديگران، حقِّ ولايت را به ما هو حقّه رعايت نكردند . و به زبان ديگر ولايت را از حقّ خدائيش جدا نمودند، و حكــومــت را از بستــرِ اصلــي آن جــدا كـردنـــد.

داستــان حـذيفـة‌بن يمـــان

نقل كرده‌اند كه: عمرو بن خطاب را، حذيفه بن يمان ملاقات كرد و عمر از او پــرسيــد: چگــونــه صبــح كردي اي ابن يمان؟ پاسخ داد: چطور مي‌خواستي صبــح كنــم، در حـــالـي كـــه:

1 ـ بـــه خــــدا قســـم، از حــقّ كــراهــت دارم.

ولايت (259)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه