- سرآغاز 1
- اشاره 10
- ایمان ابوطالب 17
- آغاز جلسات رسمی 34
- تفسیر آیه ولایت 36
- اشاره 36
- اشاره 47
- شکست مهاجمین 47
- عقیده ما نسبت به خداوند 51
- عقیده اهل سنت نسبت به پیامبر 62
- اشاره 67
- نص پیامبر بر ولایت علی 67
- اشاره 86
- چرا علی از حق خود دفاع نکرد؟ 86
- مخالفت اصحاب با سقیفه 88
- لولا علی لهلک عمر 100
- در هیچ مشکلی بی تو نمانم 104
- پناه به خدا که من در جائی باشم و تو نباشی 109
- مردی که دوستدار فتنه و متنفر از حق است 112
- یا علی! بداد اسلام برس 116
- اشاره 120
- رابطه علم و ولایت امر 120
- اشاره 133
- در سقیفه چه گذشت؟ 133
- اشاره 155
- بررسی حدیث ثقلین 155
- اشاره 170
- اهل بیت چه کسانی اند؟ 170
- ائمه دوازده گانه در حدیث 191
- اشاره 191
- عدد خلفای پیامبر در صحیحین 205
- معاویه، مظهر تباهی ها و کژی ها 209
- علی، صدیق و فاروق امت 211
- اشاره 215
- ائمه معصومین در قرآن کریم 215
- حرمت چهار شهر 220
جلسه نهم
اشاره
چهارشنبه 1968/11/8
ائمه دوازده گانه در حدیث
امروز قبل از این که جلسه مان شروع شود و بحث شیرین پیروی از اهل بیت را دنبال کنیم، یک نفر سر کلاس آمد و مرا به نامم صدا کرد و گفت: پس از تمام شدن درس به اتاق آقای مدیر تشریف ببرید، با شما کار دارند!
خیلی تعجب کردم و تا پایان درس فکرم آشفته و مشغول شده بود که چه شده است؟ چرا مرا به اتاق مدیر دعوت کرده اند؟ نکند کسی شکایتم کرده باشد؟ و اگر شکایتی باشد، در چه زمینه ای است؟ من که کاری نکرده ام که اخلالی در امنیّت و آسایش مدرسه ایجاد شده باشد؟ از آن گذشته در درس هایم هم معمولاً موفق بوده ام. پس چه قضیه ای رخ داده است؟ همین طور افکار و اندیشه های پراکنده، ذهنم را به خود مشغول کرده بود تا اینکه درس دوم به پایان رسید، فوراً به اطاق آقای مدیر که نامش «حسن زغلول» بود و او هم مصری و در ادامه مدرسه بسیار موفق و کم نظیر بود، رفتم.