محمد خاتم پیامبران (ص) صفحه 43

صفحه 43

سرشت و سرنوشت

قبل از ورود در مطلب این حقیقت را که بدان ایمان راسخ دارم به عرض خوانندگان می‌رسانم و تفصیل آن را به سایر کتب و نوشته‌هائی که قبلا نوشته‌ام یا بعدا خواهم نوشت موکول می‌کنم. مدار زندگانی افراد بشر بر روی سرشت و سرنوشت بنا گردیده، سرشت همان سازمان مغزی و بدنی افراد بشر است که در هنگام تولد مشخص می‌گردد، به این معنی که هر طفلی که قدم به عرصه‌ی وجود در این صحنه‌ی جهانی می‌گذارد دارای سازمان مغزی مشخص است و حفره‌ها و سلول‌های مغز وی، در بعضی از قسمت‌ها قوی‌تر و بزرگ‌تر و در برخی قسمت‌ها ضعیف‌تر است و همین تفاوت که در سازمان مغزی و جسمی افراد است تعیین کننده مسیر زندگی و شغل و وظیفه‌ی آنها در جامعه خواهد بود.این موضوع در قرآن مجید هم به طور اجمال و اشاره بیان شده و آیات متعددی در این باره می‌توان شاهد آورد که چون موضوع سخن چیزی دیگری است از ورود در آن معذورم فقط یک آیه را به عنوان نمونه ذکر می‌کنم: «کل یعمل علی شاکلته - [482] هر کسی بر حسب سازمان بدنی خود عمل می‌کند». کلمه‌ی «شاکله» که از «شکل» مشتق است در حقیقت همان مجموع سازمان بدنی است. [ صفحه 480] سرنوشت نیز در زندگانی انسان دخالت تام دارد. منظور از سرنوشت محیط زندگی افراد و سوانح و حوادثی است که بدون اختیار در مسیر حیات آنها پیش می‌آید. به مجرد اینکه نطفه‌ی طفلی انعقاد یافت محکوم سرنوشت است، زیرا انسانی که از این نطفه پا به عرصه‌ی وجود خواهد گذاشت به اختیار خود، خانواده خویش را برنگزیده و همانطور که بدون اختیار بلکه با جبر به این جهان کشیده شده فرودگاه و محل نزول خود را نیز برنمی‌گزیند. جبر است که او را در منزل یک سلطان یا در منزل یک پیشه‌ور فقیر و حتی یک بیکاره‌ی ولگرد و گدا متولد می‌سازد. پس در همان لحظه‌ی اول، سرنوشت در زندگی او دخالت می‌کند.پس از تولد نیز مسیر زندگی هر فردی، مرکب از یک رشته حوادث است که اغلب خارج از اختیار او می‌باشد و در حقیقت می‌توان انسان را به پر کاهی تشبیه نمود که در مقابل اتفاقات و سوانح به این سوی و آن سوی کشیده می‌شود، بدون اینکه بتواند برای خود مستقر دلخواهی انتخاب کند.البته نباید منکر کوشش و فعالیت و ابتکار افراد گردید. بسیاری وقایع زندگانی، مولود جدیت و اقدام شخصی افراد است اما در همین نکته نیز انگشت سرنوشت نمایان است؛ زیرا کسی که کوشش می‌کند، استعداد مغزی و آمادگی بدنی و سازمان حیاتی وی برای این کار مناسب ساخته شده و کسی که سرشتش متناسب با فعالیت و پیشرفت و رسیدن به مدارج عالیه نیست با وجود نصیحت ناصحان و تشویق و تنبیه و بجا آوردن هر گونه وسائل تحریض و تشویق دنبال سررشته‌ای که به ترقی انجامد نمی‌رود و این تفاوت در افراد که درجات وسیعی دارد جز وابسته به سرشت آنها و نقشه‌ی سرنوشت و تقدیر زندگیشان نیست. [ صفحه 481] نکته‌ای که برخی کسان آن را به عنوان دلیلی بر رد تقدیر تلقی می‌کنند خود برهان قاطعی به نفع تقدیر است و آن موضوع ارشاد می‌باشد. می‌گویند اگر تقدیر چنین است که کسی به راه صلاح یا فساد برود دیگر ارشاد چه مقامی دارد و فایده آن چیست؟ البته منظور از ارشاد تمام درجات آنست که از شخص پیامبر شروع و به یک مبلغ یا ناصح و مذکر خاتمه می‌یابد.جواب اینست که با وجود تقدیر، ارشاد لازم و واجب است زیرا اگر پیامبر و مبلغ و اندرز دهنده تذکرات اصلاحی خود را ندهند، سرنوشت هدایت کسانی که باید هدایت شوند معطل و مهمل می‌ماند و انجام نمی‌گردد. بنابراین، وظیفه‌ی مبلغ و راهنما آنست که پند خود را بگوید، آنهایی که باید هدایت شوند پند او را می‌شنوند و هدایت می‌شوند و آنهایی که نباید هدایت شوند توجه نخواهند کرد و اگر راهنمایان و پیامبران به وظیفه‌ی خود قیام نکنند و تذکرات اصلاحی خویش را نگویند آنهایی که می‌بایستی هدایت شوند هدایت نخواهند شد و سرنوشت انجام نمی‌گیرد.همین توضیح روشن و ساده، معانی بسیاری از آیات قرآنی را که بغرنج و مشکل می‌نمود روشن می‌سازد مانند: «انک لا تهدی من احببت ولکن الله یهدی من یشاء [483] - ای پیامبر تو آنکسی را که می‌خواهی و دوست می‌داری هدایت نمی‌توانی کرد بلکه خداوند است که هر که را بخواهد هدایت می‌کند» یا «انک لا تسمع الموتی و لا تسمع الصم الدعاء اذا و لوا مدبرین [484] - تو شخص مرده را نمی‌توانی با تذکر بشنوانی و شخص کر را که روی می‌گرداند به سخن خود آشنا نمی‌سازی» یا آیات [ صفحه 482] متعددی که این معنی را می‌دهد «... انما انت مذکر [485] - تو نیستی مگر تذکر دهنده.»در هر حال این بود بطور مختصر شرحی کلی و جامع درباره‌ی سرشت و سرنوشت که به عنوان مقدمه بر مطالبی که موضوع بحث ماست به عرض خوانندگان رسانیدم.

پیامبری هم مشمول سرنوشت است

همانطور که دستگاه منظم آفرینش الهی به وسیله‌ی سرشت و سرنوشت تکلیف انجام وظیفه‌ی افراد را در جهان معین فرموده، پیامبری نیز رشته‌ایست که باید در جامعه صورت پذیرد و همانطور که در جوامع ما وجود دستگاه انتظامی لازم می‌باشد، در عالم معنویت نیز لازم است افرادی شایسته و مناسب برای ارشاد خلق و شناسانیدن خداوند و مقام باعظمت ربوبیتش و معرفی نعمت‌های الهی به مردم و سپاسگزاری از این نعمتها و ابلاغ دستورات و راه و روش زندگانی قیام کنند.وظیفه‌ی پیامبری بسیار خطیر و دشوار و دقیق و باریک است. پیامبر بایستی حس فداکاری را به اعلی درجه داشته باشد و در راه اجرای اوامر الهی هیچ ارزشی برای منافع مادی و دنیایی خود قائل نشود و همه چیز خود را فدای هدف مقدسش کند. پیامبر بایستی از موانع و مشکلات و مخالفتها نهراسد و نیروی مقاومت با همه‌ی موانع را داشته باشد.پیامبران بایستی از لحاظ مادی و معنوی و جسمی و روحی از هر لحاظ مناسب پیشوایی باشند و از هر گونه صفات ناشایسته مبرا بوده [ صفحه 483] و مخصوصا از کبر و غرور و خودبینی خالی باشند و نسبت به عبادت در راه معبود بی‌همتا، گوی سبقت را از همگان بربایند.برای این امور و سایر قسمتهایی که بیان آن تفصیل بسیار می‌خواهد لازم است افرادی که از طرف خداوند متعال نامزد مقام شامخ پیامبری شده‌اند صفات و حالات و استعدادها و شایستگی‌های خاص این شغل الهی را داشته باشند و حقیقت هم همین است. خداوند متعال کسانی را برای این وظیفه برمی‌گزیند که مشمول کلیه‌ی این مزایا باشند و اینست که می‌فرماید: «الله اعلم حیث یجعل رسالته [486] - خداوند بهتر می‌داند کمه پیامبری خود را در کجا قرار دهد».

آمادگی زمان و محیط

نکته‌ی دیگری که در مورد رسالت پیامبران باید در نظر گرفت آنست که خداوند متعال محیط و زمان را از هر حیث مساعد و مناسب با قیام آنها ساخته است و این امر با توجه به تاریخ ظهور رسولان الهی کاملا روشن می‌گردد. اگر آمادگی محیط و فراهم بودن زمینه‌ها نباشد چگونه ممکنست یک فرد بتواند چنین خدمت عظیمی را انجام دهد و در حقیقت چهره‌ی تاریخ بشر را دگرگون سازد و مسیر آن را تغییر دهد.درست است که برای اثبات حقانیت رسولان الهی معجزاتی از طرف خداوند به آنها کرامت شده است ولی وقتی توجه به پیشرفت ادیان می‌کنیم این نکته بر ما روشن می‌شود که بیشتر عاملی که موجب گسترش دین شده است معجزه‌ی نبی نبوده، بلکه اهمیت و پاکی و حقانیت و سودمندی دستورات الهی و آمادگی محیط برای پذیرش این [ صفحه 484] راه و روش الهی بوده است و این مطلب کاملا مسلم می‌شود وقتی می‌بینیم که پیشرفت اساسی هر دینی بعد از رحلت پیامبر آن دین به عمل آمده و کسانی دین را قبول کرده‌اند که زمان آن بزرگوار را درک نکرده و در نتیجه امکان دیدن معجزاتی از آن حضرت نداشته‌اند.همه‌ی ادیان بزرگ مانند اسلام و مسیحیت و یهودیت در زمانهایی پیدا شده و نضج گرفته که جامعه‌ی بشری از وضع و روش سابق معنوی خسته و درمانده شده و در صدد گرفتن تعلیمات نوینی بوده است و چو این آمادگی وجود داشته مانند زمین تشنه‌ای که آب را با اشتیاق دریافت می‌دارد و پس از آبیاری بارور می‌شود و گیاهان برومند از خود می‌رویاند مردمان نیز تعلیمات پاک و نوین پیامبران را که در واقع و نفس الامر همان دستورات لا یزال الهی است با آغوش باز و اشتیاق دریافت نموده و بعدا گسترش و پرورش آن را تکلیف خود شمردند و به همین لحاظ توسط پیامبرانی که در ابتدا فاقد نیرو و قدرت و زور و سرمایه و نفوذ مادی دنیایی بودند چنان پیشرفتی در عالم پیدا شد که بزرگترین سلاطین و نیرومندان جهان را مجال چنان قدرت‌نمایی نبود.

زمینه سازی سرنوشت در مورد پیامبران

وقتی به سازمان یک اداره یا بنگاه یا هر گونه تشکیلات دنیایی می‌نگریم، می‌بینیم تمام قسمتهای آن زنجیروار با هم رابطه دارد و هر گونه تغییری در یک قسمت داده شود اثر آن در تمام قسمتها و شعب سازمان معلوم و مشهود می‌شود و این تأثیر بخشی متقابل، تنها از جهت عرضی نیست بلکه طولی هم می‌باشد یعنی هر حادثه‌ای در هر زمانی در یک دستگاه اتفاق افتد اثر آن در ادوار بعد نیز مشهود و مسلم می‌باشد. [ صفحه 485] جایی که در یک سازمان کوچک دنیایی چنین رابطه‌ی محکم و پیوند ناگسستنی دیده می‌شود بدیهی است که در نقشه و تشکیلات عالم لایتناهی که عظمت آن قابل سنجش با فکر هیچ موجودی نیست مسلما رابطه‌ی طولی یعنی زمانی و رابطه‌ی عرضی موجود است. چنانکه گفته‌اند اگر سنگی در یکی از دریاهای زمین به آب افتد و موج تولید کند این موج در همه‌ی عالم، کم یا بیش اثر خواهد کرد. همچنین هر اتفاقی در هر زمانی صورت گیرد، بطور مسلسل و زنجیری در همه‌ی عالم اثر خود را برای همیشه خواهد بخشید.با در نظر گرفتن این نکته و نکته‌ی دیگری که در بالا نسبت به ایجاد زمینه‌ی ظهور پیامبران بیان گردید کاملا روشن و واضح می‌گردد که زمینه‌سازی خداوند برای اتفاقات مهمی که باید در دنیا پدید آید منحصر به همان زمان وقوع حادثه نیست بلکه از زمانهای قبل این وضع فراهم گردیده و نقشه‌ی آن چیده شده است.مثلا برای اینکه در برهه‌ای از زمان تاریخ بشر، پیامبر بزرگ و عظیمی چون حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله ظهور فرماید زمینه‌سازی از همان اول بی‌اول یعنی در حقیقت از آغازی که نقطه آغاز ندارد صورت گرفته و پیش‌بینی شده و سلسله‌ی حوادث تاریخ بشری به تدریج برای آن آماده گردیده کما اینکه هر واقعه‌ی دیگری نیز مشمول همین زمینه‌سازی طولی است.به این لحاظ است که در احادیث نبوی و روایاتی که نقل شده اشاراتی هست که خلقت حضرت پیامبر منحصر به زمان تولد نیست بلکه سابقه در علم خداوندی دارد و معنی «کنت نبیا و آدم بین الماء و الطین - من پیامبر بودم در حالیکه حضرت آدم بین آب و گل بود» اشاره و تمثیلی به همین مطلب است که ظهور پیامبران منحصر به زمان خودشان نیست، [ صفحه 486] بلکه زمینه‌سازی آن در علم خداوند و در نقشه‌ی سازمان عالم همیشه بوده است.

نشانه‌ها و علائمی که به مقصد رهبری می‌کند

شما وقتی می‌خواهید از شهری به شهری مسافرت کنید در طول مسیر جاده علاماتی می‌بینید که مرتبا مسافت شما را تا شهر مزبور نشان می‌دهد و شما را متدرجا به سوی آن شهر رهبری می‌کند. این علامات کیلومترشمار که یکی پس از دیگری شما را از نزدیک شدن مقصدتان آگاه می‌سازد نشانه‌هایی است که مسافر را در رهروی کمک می‌نماید.از آنجا که ظهور پیامبران بزرگ به همان ترتیبی که گفته شد در نقشه و برنامه‌ی عالم از زمان ازل بوده است به همان ترتیبی که بشریت در طول تاریخ خود جلو می‌رود مانند همان تابلوهای کیلومترشمار نشانه‌ها و علائمی او را از نزدیک شدن زمان آگاه می‌سازد و به بشر هشدار می‌دهد که زمان ظهور آن مصلح نزدیک است.به همین لحاظ بدیهی است که بایستی در کتب و صحف انبیاء الهی بشاراتی راجع به زمانهای آینده خصوصا درباره‌ی ظهور مصلحین بزرگ بشریت باشد. حقیقت نیز چنین است که در اغلب کتب پیامبران و مصلحین چنین پیامهایی وجود دارد و مخصوصا نسبت به شخص شخیص حضرت محمد صلی الله علیه و اله و سلم که بزرگترین پیامبران است در کتب انبیاء اشاراتی وجود دارد.به این مناسبت در قرآن کریم می‌فرماید:«الذین یتبعون الرسول النبی الامی الذی یجدونه مکتوبا [ صفحه 487] عندهم فی التوراة و الانجیل [487] - آنان که پیروی می‌کنند از پیامبر نبی امی که نام و بشارت او را نزد خود در تورات و انجیل می‌یابند.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه