عصمت انبیاء و رسولان علیه السلام صفحه 24

صفحه 24

داستان ازدواج و طلاق زید با زینب و ازدواج رسول خدا با او

زید بن حارثه در دوران جاهلیت به اسارت درآمد و در برخی از بازارهای عرب فروخته و برای خدیجه خریداری شد . خدیجه نیز ، پیش از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله وی را که هشت ساله بود ، به رسول خدا صلی الله علیه و آله بخشید . وی در نزد پیامبر صلی الله علیه و آله بزرگ شد و خویشاوندانش از حال وی آگاه شدند . پدر و عمویش به مکه آمدند تا فدا داده و آزادش کنند . نزد پیامبر رفتند : ای فرزند عبد المطلب ! ای پسر هاشم ! ای زاده آقای قوم خود ! برای آزادی فرزندمان نزد تو آمده ایم ، بر ما منت گذار و در فدای او با ما نیکویی کن

! پیامبر فرمود : چه کسی را می گویید ؟ گفتند : زید بن حارثه را ، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : چرا راه دیگر را اختیار نکنیم ؟ گفتند : چه راهی ؟ فرمود : او را صدا بزنید و مختارش بگذارید ، اگر شما را برگزید با شما باشد و اگر مرا برگزید ، به خدا سوگند من کسی نیستم که دیگری را بر آنکه مرا بر گزیده ، ترجیح دهم . گفتند براستی که احسان و بخشش تو بر ما بسی فراتر از مرز انصاف است . رسول خدا صلی الله علیه و آله زید را فرا خواند و فرمود : آیا اینان را می شناسی ؟ گفت : آری ، این پدرم می باشد و این عمویم . فرمود : من نیز ، همانم که شناخته ای و رفتارم را با خودت دیده ای . اکنون یا مرا انتخاب کن یا اینان را !

زید گفت : من اینها را نمی خواهم . من کسی نیستم که احدی را بر شما ترجیح دهم ، شما برای من به جای پدر و عمو هستید ! گفتند : وای بر تو ای زید ! تو بردگی را بر آزادی و بر پدر و بستگانت ترجیح می دهی ؟ گفت : آری ، من از این مرد چیزی دیده ام که هرگز کسی را بر او ترجیح نخواهم داد . رسول خدا صلی الله علیه و آله که چنین دید ، زید را به سوی حجر اسماعیل - در بیت الحرام - برد و فرمود : ای حاضران ! گواه باشید

که زید فرزند من است ؛ از من ارث می برد و از او ارث می برم ! پدر و عمویش که این صحنه را دیدند جانشان آرام گرفت و بازگشتند . (22 )

زید بن حارثه پس از آن واقعه به رسول خدا منسوب شد و وی را زید بن محمد می گفتند و رسول خدا صلی الله علیه و آله کنیز و دایه خود بره حبشی را به عقد او در آورد . او پیش تر با عبید حبشی ازدواج کرده و بود . این زن ابتدا ایمن را به دنیا آورد و به ام ایمن مشهور شد و سپس در مکه اسامه بن زید را به دنیا آورد . ( 23)

این ، داستان پسر خواندگی زید از سوی رسول خدا خدا صلی الله علیه و آله بود . داستان ازدواج زید با زینب بدین گونه است که می آید :

ازدواج زید با زینب دختر عمه رسول خدا صلی الله علیه و آله

پس از هجرت رسول خدا صلی الله علیه و آله به مدینه ، عده ای از صحابه به خواستگاری زینب دختر امیمه و نوه عبد المطلب رفتند . زینب برادرش را برای مشورت نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله فرستاد . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : وی درباره کسی که کتاب خدا و سنت پیامبرش را به او بیاموزد چه نظری دارد ؟ زینب پرسید : او کیست ؟ فرمود : زید ! زینب خشمگین شد و گفت : دختر عمه خودت را به غلامت می دهی ؟ ! من با او ازدواج نمی کنم ! من از جهت ریشه و تبار از او برترم ! من در

قوم خود ایم و بی شوهر می مانم !

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه