عصمت انبیاء و رسولان علیه السلام صفحه 27

صفحه 27

بلکه بزرگترشان آنها را شکسته .

در حالی که خود وی آنها را شکسته بود . چنانکه خدای سبحان می فرماید :

فجعلهم جذذا الا کبیرا لهم لعلهم الیه یرجعون O قالوا من فعل هذا بالهتنا انه لمن الظلمین O قالوا سمعنا فتی یذکرهم یقال له ابراهیم O قالوا فاتوا به علی اعین الناس لعلهم یشهدون O قالوا انت فعلت هذا بالهتنا یابراهیم O قال بل فعله کبیرهم هذا فسئلوهم ان کانوا ینطقون O فرجعوا الی انفسهم فقالوا انکم انتم الظلمون O ثم نکسوا علی رء وسهم لقد علمت ما هولاء ینطقون O

او همه بت ها را در هم کوبید ، جز بزرگترشان را ، تا شاید به سوی

او باز گردند O گفتند : چه کسی با خدایان ما اینچنین کرده ؟ راستی که او از ستم کاران است O گفتند : شنیدم جوانی آنها را یاد می کرد که ابراهیم اش نامند O گفتند : او را در دیدگاه مردم آورید تا شاید گواهی دهند O گفتند : تو با خدایان ما اینچنین کرده ای ای ابراهیم ؟ O گفت : بلکه بزرگترشان ، اینچنین کرده است ، از خودشان بپرسید اگر سخن می گویند O آنان به خود بازگشتند و گفتند : راستی که شما خودتان ستم کارید ! سپس بر سرهایشان واژگون شدند و گفتند : تو خود می دانی که اینها سخن نمی گویند O (انبیاء / 58 - 65)

3 - خداوند در سوره یوسف می فرماید : ماموران وی به برادرانش گفتند : انکم لسارقون شما دزدانید . در حالی که آنان پیمانه شاه را سرقت نکرده بودند . مشروح داستان در قرآن کریم چنین است :

فلما جهزهم بجهازهم جعل السقایه فی رحل اخیه ثم اذن موذن ایتها العیر انکم لسرقون O قالوا واقبلوا علیهم ماذا تفقدون O قالوا نفقد صواع الملک و لمن جاء به حمل بعیر و انابه زعیم O قالوا تالله لقد علمتم ماجئنا لنفسد فی الارض و ما کنا سرقین O قالوا فما جزوه ان کنتم کذبین O قالوا جزوه من وجد فی رحله فهو جروه ان کذلک نجری الظلمین O فبدابا وعیتهم قبل و عاء اءخیه ثم استخرجها من و عاء اءخیه کذلک کدنا لیوسف ما کان لیاءخذ اءخاه فی دین الملک الا اءن یشاءالله نرفع درجت من نشاء و فوق کل ذی

علم علیم O قالوا ان یسرق فقد سرق اخ له من قبل فاسرها یوسف فی نفسه و لم یبدوها لهم قال انتم شر مکانا و الله اعلم بما تصفون O قالوا یایها العزیز ان له ابا شیخا کبیرا فخذ احدنا مکانه انا نرک من المحسینO

و هنگامی که جهاز و بارشان را مجهز و آماده کرد ، پیمانه را در بار برادرش جای داد . سپس ندا کننده ای فریاد زد : ای کاروانیان ! شما دزدانید ! O آنان رو به ماموران کرده و گفتند : چه گم کرده اید ؟ O گفتند : پیمانه شاه را . و هر کس آن را بیاورد ، یک بار شتر دارد و من ضامن آنم O گفتند : به خدا سوگند شما می دانید که ما برای فساد در زمین نیامده ایم ، و ما سارق نیستیمO گفتند : اگر دروغ بگویید کیفر دروغگو چیست ؟ O گفتند : کیفر او ، هر کس که در بارش یافته شد ، خودش کیفر آن باشد . ما ستم کاران را این گونه کیفر می دهیم O یوسف پیش از بررسی بار برادر (مورد نظرش ) به بررسی بار آنان پرداخت و سپس آن را از بار برادرش بیرون آورد ، بدین گونه برای یوسف چاره ساختیم O او در قانون پادشاه (مصر) نمی توانست برادرش را بگیرد مگر آنکه خدا بخواهد . درجات هر کس را بخواهیم بالا می بریم و بالاتر از هر عالمی عالم تری می باشد O گفتند : اگر سرقت کند ، (عجیب نیست ، چه ) پیشتر نیز ، برادرش دزدی کرد .

یوسف آن را در خود پنهان داشت و برای آنها آشکارش نکرد . گفت : شما بدترید ، و خدا به آنچه نسبت می دهید داناتر است O گفتند : ای عزیز ! وی را پدری بسیار پیر است ، یکی از ما را به جای او بگیر ، ما تو را از نیکوکاران می بینیم O (یوسف / 70 - 78)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه