- مقدمه مترجم 1
- آیا ممکن است اسلام مجدداً حکمفرما شود؟ 1
- بهترین دستور، و بهترین تطبیق کننده 1
- ختم نبوت و تعیین اوصیا 1
- نزول قرآن 1
- تقویت نیرو در مقابل دشمن 2
- تقویت نفس و روح 2
- راه برگشت اسلام به زندگی چگونه است؟ 2
- تقوی از مهمترین عوامل پیروزی 2
- مقایسه بین اسلام و دیگر مکتبها 2
- نتیجه بحث 3
- معرفی و تبلیغ اسلام در غرب 3
- صنعتی کردن کشورهای اسلامی 3
- آزادی در اسلام 3
مقدمه مترجم
مقدمه مترجم در زمانی که در عراق بودیم سالی چند بار در نجف اشرف و کربلای معلّی، زیارتهای مخصوص حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت ابیعبدالله الحسین علیه السلام مانند غدیر و مولود در نجف و نیمه رجب، و نیمه شعبان، و اربعین در کربلا اتّفاق میافتاد که در این ایّام هزاران نفر از ارادتمندان و شیعیان اهلبیت عصمت و طهارت از کشورهای خلیج و هند و پاکستان و ایران و افغانستان و آفریقا و سوریه و لبنان و سایر نقاط جهان به نجف و کربلا آمده و برای اظهار محبّت و مودّت و دوستی به حضرت امیرالمؤمنین و سیّدالشهداء علیهماالسلام به زیارت میپرداختند. و چون حضرت آیةالله العظمی مجاهد آقای حاج سیّد محمد شیرازی دام ظلّه، همیشه در فکر بودند که بتوانند هدیهای معنوی از برای آن جمعیّت انبوه تقدیم نمایند، لذا در هر مناسبتی کتاب مختصری تألیف کرده و بعد از چاپ، هزاران نسخه آن را به صورت جزوه به مردم هدیه کرده تا اینکه با وظایف خود، اسلام و تشیّع، برنامههای مذهبی و خاندان عصمت و طهارت (ع) بیشتر آشنا شوند. این کتاب مختصر که در روز بعثت حضرت محمّد صلی الله علیه وآله نوشته و پخش شده است در باره چگونگی پیاده کردن قوانین اسلام و احکام قرآن به دست امین وحی خدا یعنی خاتم انبیاء صلی الله علیه وآله نوشته شده است... امیدواریم مسلمانان جهان بااقتدا به رهبر و نجات دهنده آنها در دنیا و آخرت یعنی حضرت رسول صلی الله علیه وآله و اهل بیت اطهارش (ع) برنامهها و دستورالعملهای حضرتش را در زندگانی پیاده کرده، و آن را زنده کنند تا دو مرتبه عزّت و سعادت از دست رفته خود را یافته و با تمسّک به قرآن و عترت، پروردگار متعال نظر لطف و مرحمت به آنها بیفکند، و از گرفتاریها و بدبختیها و استعمارگران شرق و غرب رهائی یافته و به خوشبختی دو جهان نائل گردند. به امید روز پیروزی اسلام بر کفر جهانی و پیاده کردن احکام اسلام و ظهور حضرت مهدی آل محمٌد(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و سرافرازی مسلمانان جهان. آمین ربّالعالمین. سید علی فالی الحمد لله ربّ العالمین، والصلاة والسلام علی محمّد و آله الطاهرین.
نزول قرآن
نزول قرآن در بیست و هفتم رجب1387 هجری چهارده قرن بر بعثت حضرت محمّد صلی الله علیه وآله رسول بزرگوار اسلام میگذرد. در این روز اوّلین سوره قرآن کریم بر پیامبر نازل شد، البتّه قرآن یک مرتبه کامل از طرف پروردگار متعال (به بیتالمعمور) که در آسمان میباشد نازل شد، ودر ماه مبارک رمضان در قلب پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله این وحی آسمانی جایگزین شد، که خداوند در قرآن کریم اشاره میفرماید: (شهر رمضان الّذی أنزل فیه القرآن) ماه رمضانی که قرآن در آن نازل شد. و میفرماید: (انّا أنزلناه فیلیلة القدر) ما آن را در شب قدر (بر قلب پیامبر) نازل کردیم، که همه مسلمانان میدانند که شب قدر افضلترین شب ماه مبارک رمضان است، پس از آن در ظرف بیست و سه سال کمکم و آیه آیه توسّط امین وحی خدا یعنی جبرئیل بر حضرت رسول صلی الله علیه وآله نازل شد، که ابتدای نزول آن در (غار حراء) در مکه مکرّمه در بیست و هفتم ماه رجب، سیزده سال قبل از هجرت پیامبر صلی الله علیه وآله به مدینه منوّره بود، در وقتی که حضرت رسول صلی الله علیه وآله در آن غار مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار خویش بود. در این اثنا جبرئیل از طرف خداوند از آسمان نازل شد، و به حضرتش خطاب کرد و گفت: بخوان. حضرت محمد صلی الله علیه وآله فرمودند: چه بخوانم؟ جبرئیل گفت: (بسمالله الرحمن الرحیم، اقرأ باسم ربّک الّذی خلق، خلق الانسان من علق... تا آخر سوره). به نام پروردگار بخشنده مهربان، بخوان به نام خداوندی که خلق کننده است، و انسان را از علقه (نوعی کرم که با چشم دیده نمیشود) خلق کرد. مانند چنین روزی خداوند به بشر، بزرگترین هدیه خود را تقدیم کرده و مهم ترین دستورالعمل را از برای یک زندگانی سعادتبخش در دنیا، که انسان با عملکرد آن به عظیمترین راه سعادت ابدی یعنی بهشتی که عرض آن به عرض آسمانها و زمین است خواهد رسید، و آن نزول قرآن کریم بوده از طرف پروردگار برای دستورالعمل بشر. این کتاب، بر محبوب ترین و بزرگوارترین پیامبر خدا نازل شده که ایزد متعال درباره عظمت او در یک حدیث قدسی میفرماید: (لولاک لما خلقت الأفلاک). (اگر وجود پرجود تو را نیافریده بودم، زمین و آسمان و دیگر افلاک را هم خلق نمیکردم). لذا، بر مسلمانان است بطور خصوص و بر سایر بشر است عموما که این روز بزرگ را جشن گرفته، و به همدیگر دست برادری و اخوّت داده، و با همّت و اتّحاد بیعت خود را با رسول بزرگوارشان تجدید کرده، و عهد و پیمان بندند که دوباره به کتاب آسمانی خود، یعنی قرآن کریم برگشته و احکام آن را دستورالعمل زندگانی خود قرار دهند، تا انشاءالله دو مرتبه شخصیّت از دست رفته اسلامی خود را به دست آورده و استعمارگران غاصب و دشمن اسلام و انسانیّت را از بین برده و بتوانند با همّت والای خود و انفاس قدسیّه پیامبرشان، و عمل کردن به فرمانهای آن بزرگوار و کتاب آسمانیش باردیگر به اسلام عزیز برگشته و با سعادت و خوشبختی یک دولت اسلامی هزار میلیونی تشکیل داده، و دنیا را از شرّ و کفر شرق و غرب نجات داده، و مستضعفان دنیا را به سعادت دنیا و آخرت کشانند.
ختم نبوت و تعیین اوصیا
ختم نبوت و تعیین اوصیا پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله خاتم انبیاء است، و بعد از او خداوند متعال پیامبری نخواهد فرستاد، و دین اسلام تا ابد و تا قیام قیامت دین جهانیان خواهد بود. و هرکس بعد از حضرت رسول (ص) ادّعای پیامبری کند دروغگو و دجّال است، و هر حکمی غیر از احکام اسلام بر مردم جهان عرضه شود تمام باطل است، چه آنکه از طرف پیامبران قبل از اسلام باشد، و چه از طرف بشر، چون حکم خدا بر تمام احکام برتری دارد، و ممکن نیست که عقل بشری بتواند بهتر از آن را بیاورد. حضرت محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم که آخرین پیامبر خدا است، از نوادههای اسماعیل ذبیحالله فرزند حضرت ابراهیم خلیل الرحمان علیهماالسلام میباشد، و افضل تمام بشر علیالاطلاق است، و او پیامبر بود در وقتی که حضرت آدم علیهالسلام میان گل و آب بود. حضرتش از برای هدایت بشر مبعوث شد تا نمایانگر راه آنها به خیر دنیا و سعادت آخرت باشد، و میفرماید: (انّما بعثت لأتّمم مکارم الأخلاق). من مبعوث شدم تا متمّم تمام خوبیها شوم، و مردم را به اخلاق پسندیده دعوت کنم. اوّلین ازدواج پیامبر با یک زن باشخصیّت و پاکدامن و اصیل و پرهیزکار به نام (خدیجه کبری) بود، و در آن وقت عمر شریف حضرت بیست و پنج سال بود، و خداوند از ثمره این ازدواج اولادی به او عطا فرمود که یکی از آنها دختر بزرگوار او بیبی دو عالم صدیقه کبری حضرت فاطمه زهرا سیّده زنان عالم علیهاالسلام است که نسل و ذرّیه حضرتش ازایشان میباشد، و او مادر حسن و حسین علیهماالسلام و بقیّه خلفای برحقّ حضرتش میباشد، که اگر بخواهیم در شخصیّت ایشان سخن بگوئیم احتیاج به یک کتاب جداگانه دارد، و همین برای عظمتش کافی است که او (معصومه) است، و اسلام صحیح و اصیل، از طرف او و فرزندانش به جهانیان رسیده است. عمر شریف حضرتش به چهل سالگی که رسید رسما از طرف پروردگار متعال به پیامبری مبعوث شد، و سیزده سال در مکه مکرّمه بود و مردم را به سوی خداپرستی دعوت میکرد، و در این راه از قوم و قبیله خود و بقیّه مردم آن دیار جز اذیّت و ناراحتی چیزی ندید، و آنقدر بر او ظلم و ستم روا داشتند که میفرماید: (ما أوذی نبیّ مثل ما أوذیت): (هیچ پیامبری به اندازه من از قوم خود اذیّت و آزار ندید) ولی در مقابل به آنها دعا میکرد و میفرمود: (اللّهم اهدِ قومی، فانّهم لا یعلمون): (پروردگارا، قوم مرا هدایت کن و از تقصیر آنها بگذر، چون نادان میباشند). ولی هرچند آنها را نصیحت کرد و به یکتاپرستی دعوت کرد، نتیجه نداشت بلکه کینه و دشمنی آنها به حضرت رسول صلی الله علیه وآله بیشتر شد، تا اینکه تصمیم به قتل حضرتش گرفتند و ایشان ناچار مکٌه مکرٌمه را ترک کرده، و راهی مدینه منوٌره گشتد، که قبلاً بذر اسلام را در آن شهر پاشیده، و عدّهای پیرو اسلام گشته بودند. لذا، مسلمانان آن دیار مقدم حضرت را گرامی داشتند و با استقبال گرم مسلمانان و مردم آنجا روبرو شدند. حضرت با فعّالیّت شبانهروزی خود و یارانش در مدینه اساس حکومت اسلامی را پایه ریزی کردند، و با سخنرانیهای گرم خود که توأم با آیات قرآنی بود، مردم را به اخوّت و برادری دعوت کردند، و با اتّحاد و اتّفاق و پیروی از دستورات خداوند، از تنبلی و پستی و جنگ و دشمنی با یکدیگر نجات دادند، و توانستند با نیروی ایمان و نقشههای حکیمانه پیامبر صلی الله علیه وآله در اندک زمانی، مکّه معظّمه و بعد هم جزیره عربستان را به اسلام دعوت کنند، و بعد هم نقشه جهانی کردن اسلام را پیاده نمایند. بعد از ده سال تبلیغ و خدمت مسلمانان به بزرگترین تمدّن آن روز دست یافتند، ولی در اثر سمّی که یک زن یهودی در غذا به خورد آن حضرت داد، روح بزرگش به عالم اعلی پرواز کرد، و در هنگام وفات عمر شریفش شصت و سه سال بود. قبل از وفات از برای خودش به امر پروردگار متعال دوازده وصی و خلیفه تعیین کرد، که یکی پس از دیگری زمام امور مردم را به دست گیرند، و آنها را به راه راست و اسلام صحیح هدایت گردانند، و فرمودند: هرکس از خطّ آنها دور شود، و راهی غیر از راه آنها انتخاب کند، گمراه است. خلفای آن حضرت عبارتند از: 1 ـ امیرالمؤمنین علیّ بن ابیطالب علیه السلام 2 ـ حضرت امام حسن علیه السلام 3 ـ حضرت امام حسین سیدالشّهداء علیه السلام 4 ـ حضرت امام زینالعابدین سجّاد علیه السلام 5 ـ حضرت امام محمّد باقر علیه السلام 6 ـ حضرت امام جعفر صادق علیه السلام 7 ـ حضرت امام موسی کاظم علیه السلام 8 ـ حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام 9 ـ حضرت امام محمد جواد علیه السلام 10 ـ حضرت امام علی هادی علیه السلام 11 ـ حضرت امام حسن عسکری علیه السلام 12 ـ حضرت امام حجّة بن الحسن العسکری علیه السلام که ایشان، یعنی امام دوازدهم زنده و از انظار مردم غائب است هم چنانکه حضرت رسول صلی الله علیه وآله و بقیّه ائمّه علیهم السلام اطّلاع دادند، که در آخرالزمان در وقتی که مشیّت خداوند تعلّق گیرد ظاهر خواهد شد، و دنیا را بعد از آنکه پر از ظلم و جور شده، پر از عدل و داد خواهد کرد. پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و دختر بزرگوار و عالیمقامش حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام، و این دوازده حجّت خدا بر مردم که نام بردیم معصوم میباشند، و هیچ گناه و خلافی از آنها سر نخواهد زد، از هر بدی و زشتی منزّه میباشند، و خداوند در باره آنها فرموده است: (انّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت ویطهّرکم تطهیرا). یعنی: (خداوند میخواهند شما اهلبیت عصمت و طهارت را همیشه از بدیها پاک و منزّهتان گرداند) لذا فضائل و کمالات آنها به حدّ اعلی میباشد، که دردنیا بیش از آن قابل امکان نیست، و آنها از سوی پروردگار دارای تمام علوم و فضائل و خوبیها میباشند، و بر تمام بشر واجب است که از آنها پیروی کنند، چون پیروی از آنها پیروی از پروردگار است، و مخالفت با آنها مخالفت با خدا و سرپیچی از احکام و دستورات اوست. حضرت رسول الله صلی الله علیه وآله پیروی خلفای دوازده گانه خود را با قرآن برابر دانسته و به مسلمانان فرموده است: (انّی تارک فیکم الثّقلین کتاب الله و عترتی أهل بیتی، ما ان تمسّکتم بهما لن تضلّوا بعدی أبداً، و أنهما لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض). یعنی: من در میان شما دو گنجینه سنگین و پرارزش را گذاشتهام: یکی: کتاب خدا. و دیگری: عترت و اهلبیت خودم (که مفسّر قرآن و احکام آن میباشند). اگر به این دو گنجینه گرانبها متمسّک شوید، بعد از من گمراه نخواهید شد. و این دو از هم جدا نمیشوند تا اینکه نزد حوض کوثر، بر من وارد شوند.
بهترین دستور، و بهترین تطبیق کننده
بهترین دستور، و بهترین تطبیق کننده قرآن، دارای بهترین دستورات و احکام الهی است، و پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله بهترین تطبیقکننده این دستورات بودند. دانستن یک نظام صحیح که بتوان بشر را به آن دعوت کرد، و آن را با عقل و ادراک بشری نزدیک ساخت، امری است بسیار مشکل، ولی نظامی که گرفتاریهایش نسبتا کم باشد، و به راه صحیح نزدیک باشد از مشکلترین اموری است که حکما و فلاسفه را متحیّر ساخته، و همیشه به فکر فرو برده است. از زمان قدیم هرکس که آمده و دستور العملی برای بشر ساخته بعد از مدتی به مشکلات برخورد کرده و از همه لحاظ احتیاج به اصلاح داشته، و با زمانی توافق میکرده، ولی با پیشرفت علوم و تمدّن بعد از مدّتی، قابل تطبیق نبوده است. لذا، همیشه عقلا و مفکّرین جهان در هر زمان و هر مکان، کنفرانسها تشکیل میدهند و جلسات طولانی دور هم جمع میشوند، و شبها و روزهای فراوانی را باهم به بحث و بررسی امور میپردازند، تا شاید بتوانند نظام صحیحی از برای مردم بیاورند، و آن را دستورالعمل زندگی قرار دهند، و فکر میکنند: چه نظامی از برای مردم و حکومت صحیح است؟ چگونه باید اقتصاد مملکت تنظیم شود؟ چه دستوراتی از برای حلّ امور قضائی و مشکلات آن بهتر است؟ وضع ارتش، پلیس و کارمندهای دولت باید چگونه باشد؟ چگونه باید با فساد و دزدی و زورگوئی مقابله کرد؟ و همچنین نسبت به تمام شئون مربوط به مملکت و یا ملّت، خانواده، تجارت، کشاورزی، صنعت، فرهنگ، و تربیت و غیره... ولی اگر انسان عمیقا اسلام را مطالعه کند، و برنامههای آن را بداند، و بتواند آن طور که خدا و پیامبر و ائمّه اطهار دستور دادهاند به آن عمل کند، خواهد دانست که تنها راه نجات از بدبختیها و گرفتاریها قرآن است، که دارای بهترین قوانین و احکام از برای بشر است، و افضل، و اکمل، و صحیحترین دستورالعملی است که ممکن نیست کسی بتواند مانند آن را تا روز قیامت بیاورد. این، یک امر طبیعی است، چون قرآن از لحاظ دستور و قانون به حدّ کمال رسیده است، و آن را خدائی که خود خالق بشر است، برای آنها انتخاب کرده، و اگر ممکن بود قانونی بهتر از این در دنیا اجرا شود، خدا همان را از برای بندگانش میفرستاد. لذا قوانین بشری، در مقابل قرآن، تمام ناقص و غیر قابل قبول است. قرآن، نظام و برنامه خدا و خالق هستی و کائنات است، او بشر را آفریده، و احتیاجات بندگان خود را از روزی که آنها را روی زمین خلق کرده تا قیام قیامت میداند، و او به بندگان خود رؤوف و مهربان است، و در مقابل دستورهایش هیچ احتیاجی به ثروت و جاه و مقام ندارد، لذا در دستورهای قرآن تمام عناصر کمال موجود است که آن عبارت است از: علم منظّم پروردگار به تمام امور، و احتیاج نداشتن مطلق او به بندگان، و مهربانی او نسبت به بشر. اما سایر نظامها که از فکر و مغز بشر درست شده، هرچند کسی که این نظامها را میگذارد و از برای بشر وضع میکند، مجرّد از منافع شخصی و فرصتطلبی باشد، ولی ممکن نیست که از روحیّههای افراد بشر و ریزهکاریهای کائنات اطّلاع داشته باشد، مخصوصاً نسبت به نسلهای آینده، و پیشرفتهائی که قطعاً در آینده انجام خواهد شد. لذا، اگر نظری به قوانین جهان امروز اندازیم، خواهیم دید همیشه مانند کشتی در طوفان است، و هر روز یک قانون جدید میشود، و قانون قبلی را نقض مینماید، لذا همیشه مشاکل روی هم متراکم و زیاد میشود و گرفتاریها و بدبختیهای مردم افزوده میشود... این از یک سو. از سوی دیگر احساسات و عواطف و دلبستگیها و دیگر انگیزههای بشری لابد و حتماً اثرات خود را در قانون گذاران خواهد گذاشت، هرچند که آنها منزّه و متّقی باشند، و کمترین این احساسات، در زندگی و محیط و عادات و تقالید و طرز تربیت و فرهنگ آنها میباشد، آیا ممکن است انسان خود را از تمام اینها تهی کند، و قانون گذار شود؟ اضافه بر این، ادلّه علمی که مقایسه و مقارنه کردن میان نظامهای بشری، و قوانین عالیه قرآن است میگوید، هیچ نظامی شبیه نظام آسمانی نیست، و هرچند نظامهای خوب جهان امروز که بعد از هزاران انقلاب و آزادی و زحمات طاقتفرسا به وجود آمده با اسلام مقایسه شود، باز هم افضل و اکمل و بهتر آن در قرآن کریم است، و به این حقیقت فلاسفه و حکمای غرب که هیچ ربطی به اسلام ندارند اعتراف کردهاند. این نسبت به قرآن. ولی نسبت به حضرت رسول عالیقدر و بزرگوار اسلام صلی الله علیه وآله ، اگر نظری در تاریخ مفصّل جهان از روز خلقت تا امروز بنگریم، مردی دیده نشده که در کارها و رفتار و کردارش حتّی شباهت به حضرت محمّد صلی الله علیه وآله داشته باشد، دینی را از برای بشر بیاورد که میان زمین و آسمان را ربط دهد، و خواستههای روحی و جسمی بشر را برآورده سازد، و میان عقل و عاطفه انسانی موافقت ایجاد کند، و دنیا و آخرت را از برای سعادت بشر جمع کند، و بتواند آن را بر مردم تطبیق کرده، و خودش از طرف پروردگار مؤسّس دین و دولت آنها شود. در وقتی که وضع مردم و سرزمین حجاز طوری بود که این کار در آنجا از سختترین امور به شمار میآید، چون از طرفی وضع جهانی آن روز اقتضا نداشت که پیامبر بتواند چنین کاری انجام دهد، و مردم آن دیار از لحاظ تمدّن متأخّرترین مردمان، و از لحاظ وحشیّت همین بس که کودکان خود را زنده به گور میکردند، و در میان دو ابرقدرت نیرومند آن روز، یعنی فارس و روم قرار گرفته بودند. آیا مانند پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلّم مثل و مانندی سراغ دارید که بتواند یک چنین محیطی و چنین مردمانی را به اوج عظمت و سرافرازی رساند که جهان فارس و روم از برای آنها سر تعظیم فرود آورند؟ پس بر مسلمانان ـ و غیر مسلمانان ـ یعنی کسانی که ادّعای تمدّن و دانش میکنند - واجب است که قرآن را دستورالعمل خود قرار دهند، و بر تطبیق احکام و قوانین آن، از حضرت محمد صلی الله علیه وآله و اهلبیت اطهارش پیروی نمایند، و بدانند که اسلام با معجزه بر مسلمانان تطبیق نشده، بلکه با گامهای دقیق پیامبر عزیز اسلام صلی الله علیه وآله پیاده شد، و تا به حال موجب اعجاب و تحسین بزرگان جهان میباشد.