کتیبه‌های محبت: فضیلت‌های اهل‌بیت علیهم‌السلام از زبان اهل سنت در قالب داستان صفحه 33

صفحه 33

بشنود؛ همان کسی که بی واسطه این روایت را از رسول‌اللَّه صلی الله علیه و آله شنیده و به حافظه تاریخ سپرده بود.

او به مردم رسانده بود که در آستانه جنگ تبوک، پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بر آن شد تا خودش فرماندهی لشکر را برعهده بگیرد؛ از این رو در فکر جانشینی شایسته برای خود در مدینه بود تا با درایت و تدبیر، امور مدینه را در نبود ایشان، عهده‌دار شود. کسی جز علی علیه السلام را شایسته این مهم نیافت؛ پس به ایشان فرمود:

«علی جان! می‌خواهم تو را جانشین خود در مدینه قرار دهم تا در نبود من، مرکز فرماندهی اسلام، در دستان با اقتدار تو باشد و کسی به آن طمع نکند».

سراسر وجود علی علیه السلام، از شوق حضور در جهاد پُر بود و دوست داشت چون همشیه، پیشاپیش سپاه اسلام، بر دشمن زبون بتازد و از ثواب جهاد بهره‌مند شود و شاید هم به پوشیدن لباس سرخ شهادت می‌اندیشید؛ همان دغدغه‌ای که در جنگ احد نیز پس از پذیرش زخم‌های فراوان و نرسیدن به افتخار شهادت، از رسول‌اللَّه صلی الله علیه و آله خواسته بود.

کمی به فکر فرو رفت و سپس با شرم و آزرمی فراوان، به آهستگی گفت:

«ای رسول گرامی! آیا مرا به پاسداری زنان و کودکان می‌گمارید؟»

رسول رحمت، لبخندی بر چهره نگران علی علیه السلام زد و

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه