کتیبه‌های محبت: فضیلت‌های اهل‌بیت علیهم‌السلام از زبان اهل سنت در قالب داستان صفحه 96

صفحه 96

ناله حجرالاسود

محمد بن حنفیه پیش خود اندیشید، این بار سخنم را با او در میان می‌گذارم. از بس که منویّاتم را در درون خود مرور کرده‌ام، برای من تکراری و ملال‌آور شده است. هر طور باشد، امسال در مکه او را خواهم دید و به دیدارش می‌روم.

محمد بن حنفیه در مکه، خدمت علی بن الحسین علیهما السلام رسید؛ تمام نیروی خود را جمع کرد، ولی احساس کرد دهانش خشک و ضربان قلبش تند شده و نفسش به شماره افتاده است و نمی‌تواند خواسته خود را عملی کند ...

امام سجاد علیه السلام وقتی حال عمو را چنین دید، به کمک او شتافت و با لحنی پر از مهر و محبّت گفت: عمو جان! چیزی پیش آمده؟ نگران چیزی هستی؟ می‌توانم کمکت کنم؟

ابن حنفیه، با شنیدن سخنان گرم و همراه با محبت امام، جانی تازه گرفت و کم‌کم به حال طبیعی بازگشت.

زبانش گشوده شد و به امام عرض کرد:

می‌دانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از خودش، به امامت علی علیه السلام و پس از وی به امامت امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام وصیت کرد و پدرت امام حسین علیه السلام کشته شد و کسی را وصیّ خود قرار نداد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه