سیره اهل بیت علیهم السلام در جذب مخالفان صفحه 32

صفحه 32

او جگر را نزد طبیب آورد.طبیب پرسید:اسب چه رنگی بود؟یتیم گفت:فلان رنگ که تو گفتی.

طبیب گفت:جگر اسبی به این رنگ خوب نیست.فلان رنگ باید باشد.بار دیگر به خدمت حسین برو.یتیم دوباره به خدمت امام علیه السلام آمد و قول طبیب را عرض کرد.

پس اسب دیگری را سر بریدند و جگرش را به یتیم دادند.او جگر را نزد طبیب آورد.طبیب گفت:این نوع اسب هم خوب نیست و باید فلان رنگ باشد.

پسر به خدمت امام آمد...تا این که پنج مرتبه این عمل تکرار شد.طبیب چون این حسن خلق و کرم را از آن حضرت مشاهده کرد،به خدمت امام علیه السلام رسید و دست و پای آن حضرت را بوسید و عذرخواهی کرد و از شیعیان خاص آن حضرت گردید. (1)

رنگ اسب از اول معلوم بود،اما طبیب هر بار رنگ دیگری می گفت تا امام حسین علیه السلام و پسر یتیم را اذیت کند و یا این که می خواست امام حسین علیه السلام را بیازماید که چقدر توان احسان و کرم دارد،طبیب چون احسان و کرم امام حسین علیه السلام را دید،به حقانیت آن حضرت پی برد و از کرده خود عذرخواهی کرد.

ه)آزادی غلام نصرانی و ایمان آوردن او

حسن بن صالح،از امام صادق علیه السلام روایت می کند که فرمود:حضرت علی علیه السلام غلامی داشت که نصرانی بود اما چون او را در راه خدا آزاد کرد،اسلام آورد. (2)


1- (1) .سلطان محمد ابن تاج الدین،در تحفه المجالس،ص148،باب معجزات امام حسین*.
2- (2) .حرّ عاملی در وسائل الشیعه،ج23،ص34،ح2.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه