حلال و حرام مالی صفحه 253

صفحه 253

گفتند: در منطقۀ بسطام، شیخ ابوالحسن خرقانی (1)زندگی می کند، گفت: من اسم او را شنیده ام، فکر نمی کنم او به دیدن ما بیاید، ما باید برویم.

آمد و وارد کلبۀ گلی شیخ شد و گفت: ای شیخ! ما را دعا کنید. گفت: برای چه؟ گفت: دارم به مکه می روم. به سلطان محمود گفت: برای زیارت بیت الله می روی؟ می خواهی بروی آنجا را به عنوان خانۀ خدا زیارت کنی، آیا در مملکت هیچ دلی از دست تو دلگیری دارد یا نه؟ اگر دلی از تو دلگیر باشد، آن زیارت تو هیچ نمی ارزد.

کجا می روی؟ تو را راه نمی دهند. اول برو دل هایی را که خراب کردی، آباد کن، زخم زدی، التیام بده، بعد به مکه برو. خیال می کنی همۀ دلها از دست تو راضی هستند؟ چه شب ها که زن با بچه هایش گرسنه خوابیدند و در تاریکی اتاق اشک ریختند و تو در کاخ، صد هزار دینار طلا پول شام شبت شود.

تو خیال می کنی که برهنه ای در این سرمای زمستان بیرون بماند و بمیرد و تو چند هزار دست لباس داشته باشی، حج تو را قبول می کنند؟ دل ها از تو راضی است که دخترت را به جوانی در غزنین شوهر بدهی، از خانۀ داماد تا کاخ، فرش پهن کنی و گران ترین اسب ها را بیاوری و دختر خود را سوارش کنی و تا جایی که انگشتها و گردنش جا دارد، طلا و برلیان بیاندازی، ولی پدری می خواهد دخترش را شوهر بدهد، آفتابۀ مسی نمی تواند بخرد و همراه دخترش کند. اول به سراغ خانۀ دل برو، نه خانۀ گل، در شهر مکّه. این سوز دلها در روز قیامت به صورت شعلۀ


1- 1) - شیخ ابوالحسن خرقانی علی بن احمد خرقانی یکی ازبزرگترین اکابر مشایخ طریقت است. تولد او به سال 348 درخرقان بسطام و پدر او ازدهاقین آن ناحیه بوده است. شیخ در اول امر به تحصیل علوم دین همت گماشت و در آن علوم سرآمد اقران گشت و سپس به طریقت تصوف میل کرد و با ریاضت و مجاهدات به مقامات رسید. وفات وی به سال 425 از هجرت، دهم محرم بود. لغت نامه دهخدا: 2/407.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه