سیاحت غرب صفحه 32

صفحه 32

گفتم: چرا آب کم حمل کردی؟ گفت: ظرفیت و استعداد تو بیش از این نبود.

گفتم: چرا ظرفیت من باید کوچک باشد؟ گفت: خود کوچک نگه داشتی و کمتر آبِ تقوا به آن رساندی و او را خشک نمودی و رستگاری مطلق حاصل نشد و حق تعالی فرمود: «قَدْ أَفْلَحَ المُؤْمِنُونَ، الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ، وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ» (103)؛ به راستی که مؤمنان رستگار شدند، آنان که در نمازشان خشوع دارند و از لغو و بیهودگی روی گردانند.

و تو چندان از لغویات اعراض و پرهیز نداشتی و در نماز خاشع نبودی. «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ، وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ» (104)؛ پس هر کس هم وزن ذرّه‌ای کار خیر انجام دهد آن را می‌بیند! و هر کس هم وزن ذرّه‌ای کار بد کند آن را می‌بیند. و در این جهان ذرّه‌ای حیف و میل نیست.

گفت: به جلوی راه نگاه کن، چه می‌بینی؟ نگاه کردم، دیدم در نزدیکی افق دود سیاهی مخلوط با شعله‌های آتش رو به آسمان می‌رود و نیز دیدم بوستان‌های پُر از اشجار میوه، آتش گرفته است.

به هادی گفتم: آن چیست؟ گفت: آب بوستانها، از اذکار و تسبیح و تهلیل مؤمنی ساخته شده و حالا از زبان مؤمن دروغ و تهمت و لغویاتی سر زده و آن به صورت آتشی درآمده و حسنات و باغ‌های او را دارد معدوم می‌کند.(105)

و صاحب آن اشجار اگر ایمان مستقرّی داشت، البته به آنها اهمّیت می‌داد و چنین آتشی نمی‌فرستاد. وقتی که به اینجا برسد می‌فهمد و دود حسرت از نهادش بیرون می‌آید، ولی سودی نخواهد داشت.

از این جهت حضرت حقّ، به ایمان داشتن به نتایج و ملکوت اعمال که انبیاعلیهم السلام به ما خبر داده‌اند و در جهان مادّی از نظرها غائب است، اهمّیت داده و در اوّل کتابش «تقوا» را به «ایمان غیب» تفسیر می‌کند و می‌فرماید: «هُدیً لِلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلوةَ» (106)؛ [این قرآن]مایه هدایت تقوا پیشگان است، هم آنان که به غیب ایمان آورده و نماز را به پا می‌دارند.

وقتی به آن باغ‌های آتش گرفته و خاکستر شده رسیدیم، باد تندی وزیدن گرفت و خاکسترها را بلند نمود و پراکنده و نابود ساخت. در این حال هادی قرائت نمود: «أَعْمالُهُمْ کَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عاصِفٍ» (107)؛ اعمال آنان [کافران]همچون خاکستری است که در یک روز طوفانی، تند بادی سخت برآن بوزد.

ورود به سرزمین رحمت

پس از آن باغ‌های سوخته، باغ‌های سبز و خرّم پیدا شد که پر از میوه و گل و ریاحین و آب‌های جاری و بلبلان خوش نوا بود. با خود گفتم: حتماً آن باغ‌های سوخته هم مثل اینها بوده، و اگر صاحبش به این قصّه آگاه بود، از غصّه و حیرت می‌مرد. هادی گفت: اینجا اوّل سرزمین وادی السلام است که امنیت و سلامتی سراسر آن را فراگرفته. عصا و سپر را به اسب عِلاقه کن (بیاویز) و اسب را در چمن‌ها رها کن تا وقت حرکت از این منزل، چرا کند.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه