می شود زیبا مرد صفحه 138

صفحه 138

آیه الله شیخ حسنعلی نخودکی

فرزند مرحوم آیه الله نخودکی عارف شهیر، در کتاب نشان از بی نشانها، روزهای واپسین حیات پدر خویش را چنین می نگارد: یک هفته قبل از وفات، نیمه شب، حال پدرم وخیم شد، طبیبان به عیادتش آمدند و پس از معاینات پزشکی، اعلام کردند بیمار از دنیا رفته است، اما قلب پدرم پس از مدتی توقف، دوباره به کار افتاد و روز بعد یکی از پزشکان معالجش که دکتر قوام نام داشت به من اظهار کرد: پدرت دیشب درگذشت ولی مجدداً به زندگی برگشت. فردای آن روز، وقتی اتاق، از اغیار خالی شد پدرم فرمود: دیشب روح از بدنم مفارقت کرد و به خدمت امام رضا(علیه السلام) مشرف شدم و به وسیله استاد خود مرحوم حاج محمد صادق از امام تقاضا کردم برای تکمیل وصایای خود، یک هفته مهلت داده شوم امام اجازه فرمودند، اما قدغن کردند که دیگر چنین درخواستی نکنم، سپس فرمود: در این مدت، شب ها از نزد من دور نشو و مراقب حال من باش.

رفته رفته حال پدرم رو به بهبود نهاد اما ناگهان روز چهارشنبه مجدد حال ایشان وخیم شد، آن زمان اظهار کردند: من صبح یکشنبه خواهم مرد و پس از آن وصایای خویش را به من فرمودند. پس از شنیدن وصایای پدرم در باب تهجد و تحصیل به قدر اجتهاد و گرامی داشتن سادات و حداکثر خدمت را به آنان نمودن و تقوی و نماز اول وقت و چند وصیت دیگر، از خاطرم گذشت که بنابراین لازم است از مردم کناره گیرم و در گوشه انزوا نشینم که مصاحبت و معاشرت، آدمی را از ریاضت و عبادت و تحصیل علوم ظاهر و

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه