رازهای نهان در موسیقی (جوان و موسیقی) صفحه 5

صفحه 5

2- نهی منکر ابوبصیر از مجلس میگساری و موسیقی همسایه­اش

از ابی بصیر است که گفت : من همسایه­ای داشتم که از اعوان سلطان جور بود و مالی به دست آورده بود و کنیزان مغنیه­ای گرفته بود و پیوسته انجمنی از جماعت اهل لهو و لعب و عیش و طرب آراسته و شراب می­خوردند و مغنیات برای او می­خواندند و به جهت مجاورت با او پیوسته من در اذیت و صدمه بودم از شنیدن این منکرات ، لاجرم چند دفعه به سوی او شکایت کردم ، او مُرتَدِع نشد و بالاخره در این باب اصرار و مبالغۀ بی حد کردم . جواب گفت مرا که : ای مرد ، من مردی هستم مبتلا و اسیر شیطان و هوا و تو مردی هستی مُعافی (از اسارت شیطان رها) ، پس اگر حال مرا عرضه داری خدمتِ صاحبت یعنی حضرت صادق علیه السلام امید می­رود که خدا مرا از بند نفس و هوا نجات دهد .

ابوبصیر گفت : کلام این مرد در من اثر کرد ، پس صبر کردم تا گاهی که از کوفه به مدینه رفتم ، چون شرفیاب شدم خدمت امام علیه السلام حال همسایه را برای آن جناب نقل کردم . فرمود : وقتی به کوفه برگشتی ، او به دیدن تو می­آید ، پس به او بگو ، جعفر بن محمد می­گوید : ترک کن آنچه را که به جا می­آوری از منکرات الهی ، تا من از برای تو بر خدا بهشت را ضامن شوم . پس چون به کوفه مراجعه کردم مردم به دیدن من آمدند ، آن مرد نیز به دیدن من آمد ، چون خواست برود ، من او را نگاه داشتم تا آنکه منزلم از واردین خالی شد ، به او گفتم : ای مرد ! همانا حال تو را به جناب صادق علیه السلام عرض کردم ، فرمود : به او سلام برسان و بگو آن حال خود را ترک کند و من بهشت را برای او ضامن می­شوم . آن مرد از شنیدن این کلمات گریست و گفت : تو را به خدا سوگند که جعفر بن محمد (ص) چنین گفت ؟ من قسم یاد کردم که

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه