مرگ و فرصتها: مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان صفحه 277

صفحه 277

ص:276


1- (1)) - مستدرک الوسائل: 377/6، باب 41، حدیث 7027.

رفتم عالم و مجتهد شدم، چون در آن خانه هر شب، بی استثنا، پدرم در یخچال را باز می کرد و شیشۀ مشروب را بیرون می آورد و می خورد.

در روز قیامت، کسانی که فرصت ها را غنیمت دانستند، پروردگار به وسیلۀ این ها خیلی ها را به جهنم می برد، چون خیلی ها را که محاکمه می کنند، آنها می گویند:

نتوانستیم، نمی شد، اما بچه های آن ها را نشان می دهند، می گویند: چرا نمی شود، پس این ها چگونه توانستند؟

پشت کردن به فرصت ها

یکی از یاران بسیار باوقار و با کرامت حضرت سیدالشهداء علیه السلام صبح عاشورا به حضرت عرض کرد: حسین جان! چند دقیقه به من اجازه می دهی تا بروم؟ حضرت فرمودند: اختیار با خودت است.

گفت: آقا! من برادری دارم که معاون عمر سعد است، می خواهم بروم و نصیحتش کنم. فرمودند: برو. غافل را ببینید، اگر در کنار أبی عبدالله علیه السلام بود چه فرصتی برای پر کشیدن به بهشت برای او مهیا بود، اما او فرصت را غنیمت ندانسته و دست در دست عمر سعد گذاشته است که در حقیقت عمل می گوید: من می خواهم با سر به طبقۀ هفتم جهنم بروم.

آمد و رو به روی لشکر یزید ایستاد، گفت: من فلانی هستم، برادرم را می خواهم.

عمر سعد به برادر او گفت: ببین برادرت چه می گوید؟ آمد. خیلی حرف زدند. او نیز نسبت به برادرش ادب کرد و سکوت کرد. راجع به پیغمبر، امیرالمؤمنین، حضرت فاطمۀ زهرا علیها السلام ، راجع به خود حضرت أبی عبدالله الحسین علیه السلام و نامه هایی که اهل کوفه به ایشان نوشتند، راجع به باطل بودن جنگ با حضرت گفت و گفت، حرفش که تمام شد، برادرش گفت: حسین تو را فریب داده است. دیگر حرف حسین را با من نزن! برو. (1)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه