تجربه نزدیک به مرگ (حوادث و اتفاقات کسانی که عالم بعد از مرگ را تجربه کردند) صفحه 344

صفحه 344

ص:344

پدرم زنده است و وقتی او را در آنجا دیدم شوکه شدم. همین که خواستم به او نزدیک شوم ناگهان او تغییر قیافه داد و تبدیل به یک موجود وحشتناک شد و به طرف حمله کرد. هیچ راه فراری وجود نداشت تا اینکه یکی از آن دو مرد جلوی پدرم را گرفت و او آرام شد. همان مرد رو به من کرد و گفت چند سال پیش تو پدرت را آزرده کرده ای و باید از او حلالیت می طلبیدی.

ماجرای عجیب کارگری که پس از مرگ زنده شد

آن دو مرد هیچ حرف دیگری با تو نمی زدند؟ اصلا چهره شان را دیدی؟

همه چیز مثل یک خواب بود. چیزهای عجیب و غریب زیادی آنجا وجودداشت. گاهی خیلی زیبا و گاهی آنقدر وحشتناک که حتی حالا هم که به یادشان می افتم بدنم به لرزه می افتد. آن دو مرد بیشتر با هم حرف می زدند. گاهی اوقات رو به من می کردند و می گفتند چرا فلان جا فلان کار را انجام داده ای و یا می گفتند یادت هست که به آن شخص در فلان جا کمک کردی.

این سفر عجیب و غریب تا کجا و کی ادامه داشت؟

آنجا چیزی به نام وقت و زمان معنی نداشت. بعد از گذشتن از سرزمین های زیادی که هیچکدام از آنها را به خاطر ندارم تااینکه وقتی به یک مکان عجیب رسیدیم ناگهان مردی از جایی مثل بالکن خانه پایین آمد و به آن دو مرد گفت این را چرا آوردید. قرار بود حسین اینجا باشد. بعد ناگهان خودم را در یک مزرعه دیدم که علف های بلندی داشت. تنها چیزی که احساس می کردم سرمای شدید بود و ناگهان همه چیز تاریک شد. وقتی دوباره چشمانم را باز کردم دیدم در بیمارستان هستم و دوستم احد بالای سرم است.

چه مدتی در آن وضعیت بودی؟

تمام این اتفاقات مثل یک خواب بود برایم به اندازه 10 دقیقه گذشت اما بعدها متوجه شدم بعد از اینکه پزشکان میلگرد را از گردنم بیرون می کشند 4 روز به کما می رودم و پس از آن هم می میرم.

جسدم را به سردخانه بیمارستان منتقل می کنند و خبر مرگم را به خانواده ام می دهند. آنها هم به سراغ کارهای مراسم خاکسپاری می روند. پس از حدود 7 ساعت که جسدم در سردخانه بود خانواده ام برای تحویل جسد مراجعه می کنند اما وقتی مسئول سردخانه جسدم را از یخچال بیرون می کشد تا به خانواده ام تحویل بدهد، ناگهان تکان می خورم و سر جایم می نشینم.

من که چیزی به خاطر نمی آورم اما شنیدم آن بنده خدا هم بلافاصله مسئولان بیمارستان را مطلع می کند. در معاینات متوجه می شوند ه من دوباره زنده شده ام. تقریبا 2 ماه در بخش آی سی یو تحت نظر بودم تا اینکه تا حدودی بهبود پیدا کردم و مرخص شدم.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه