تربیت از دیدگاه قرآن صفحه 66

صفحه 66

می گوید: «روح خودم»، پاسخ این است که این تشریف و بزرگداشت این روح است ،چنان که نسبت به کعبه می فرماید: «خانه ام» (بیتی)؛ پس این بدین معنا است که این خانه و این روح آن قدر شریف است که به من باید نسبت داده شود؛مال من است.

نکته ای ظریف

در این جا نکته ای به نظر می رسد که بسیار ظریف است و آن این که در آن جا خلافت و دانش آدم را گوشزد کرد و در این جا داشتن اینچنین روح بلند را که روح الهی است برای آدم به اثبات رسانید و از همه خواست که فلسفه سجده فرشتگان را برای او بیان دارد. ولی در ضمن این که فرمود: «روح من» (این روح مال من است)، خواست بفهماند که اگر این روح مال من است ، پس شیدای منهم هست، اگر مال من است پس عاشق من هم هست؛ یعنی آنچه در جانش خوابیده و خمیره جانش شده علاقه و محبت به من است . آن طور که یادم هست، ظاهرا این سخن را به آقای شوپنهاور آلمانی نسبت داده اند که می گوید: در تعریف انسان فصل ممیز «ناطق» نیست، انسان حیوان ناطق»نیست، بلکه انسان، «موجود زنده خداجو» است. سخن خیلی قشنگی است که می گوید: انسان فصل ممیزش خداجویی است و این همان است که قرآن بیان می کند :«فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ »(روم/30) من که خدایم شمارابااین آمیزه سرشته ام، آمیزه خداجویی و فطرت توحیدی . قابل تبدیل هم نیست. بلی، قابل این که عوضی بگیرم هست، و لکن قابل تبدیل نیست؛ یعنی نفی نیست ولذا در عالم، هر کس و هر گروه که خدا را نفی و انکار کردند، یک چیزی را به جای او به کرسی نشانیدند. مثلا استالین آمدو روی مکتب مارکس گفت: خدا نیست. خوب، شما که گفتید خدا نیست، به جای اوچه به مردم دادید؟ سرود شما چه چیزی بود؟ ژوزف استالین، تویی که ابرها را بر مزارع

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه