جهنم از دیدگاه قرآن و حدیث (تفسیر موضوعی المیزان) صفحه 22

مي‌فرمايد: بر آتش دوزخ ملائكه‌اي موكل شده‌اند تا انواع عذاب را بر سر اهل دوزخ بياورند، ملائكه‌اي غلاظ و شداد.

منظور از فرشته غليظ و فرشتگان «غِلاظ» فرشتگاني است كه خشونت عمل دارند، (چون فرشتگان مثل ما آدميان قلب مادي ندارند تا متصف به خشونت و رقت شــونـد.)

«لا يَعْصُونَ اللّهَ مااَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَروُنَ،» به منزله تفسيري است براي جمله «غِلاظٌ شِداد،» مي‌فرمايد: منظور از «غِلاظ» و «شِداد،» اين است كه فرشتگان نامبرده ملازم آن مأموريتي هستند كه خداي تعالي به آنان داده و غير از خدا و اوامرش هيچ عامل ديگري از قبيل رقت و ترحم و امثال آن در آنان اثر نمي‌گذارد و خدا را با مخالفت و يا رد، عصيان نمي‌كنند، هر چه را مأمور باشند مو به مو اجرا مي‌كنند، بدون اين‌كه چيزي از خود آنان فوت شود و يا به خاطر ضعف و خستگي از مأموريت كم كنند، (عذابي كه آنان به انسان‌ها مي‌دهند عذابي است كه اگر انساني آن را انجام مي‌داد،

(36) جهنم از ديدگاه قرآن و حديث

مي‌گفتيم فلانــي شكنجه گــري غلاظ و شديــد و مردي بـي‌رحم و بي شفقت است.) (1)

نوزده مأمور سقر، هراس آورترين دركـه جهنـم

«سَاُصْليهِ سَقَرَ، وَ ما اَدْريكَ ما سَقَرُ،»

«و مــن به زودي او را به سَقَـر در مـي‌آورم و تو چه مي‌داني كه سقر چيست؟» (26 و 27 / مدثر)

«لا تُبْقــي وَ لا تَــذَرُ، لَوّاحَــةٌ لِلْبَشَرِ، عَلَيْهــا تِسْعَـةَ عَشَــرَ،»

«نه چيزي باقي مي‌گذارد و نه فردي را از قلم مي‌اندازد، سياه كننده بشره پوست است و نوزده فرشته بر آن مـوكل است.» (28و29و30 / مدثر)