- مقدمّه (طرح تحقیق): 1
- تقدیم به: 1
- مفهوم جهنّم (دوزخ) 9
- ضرورت وجود جهنّم (دوزخ) 10
- وصف جهنّم 11
- وصفی دیگر از جهنّم 15
- جهنّم از چه خلق شده؟ 18
- همه جهنّم را مشاهده می کنند! 18
- جهنّم قابل حرکت دادن است! 19
- سفارش حضرت علی (علیهِ السَّلام) 22
- شیعیان مخلّد در آتش نیستند 23
- اسباب ورود به جهنّم 27
- اشاره 27
- 3- دشمنی و مخالفت با پیامبر (صَلَی اللهُ عَلیه وَآله وسَلم): 32
- 4- سوء ظنّ به خدا: 33
- 5- عبادت الهی را نکردن: 36
- 6- شرک: 37
- 7- نفاق: 37
- 8- دنیاپرستی: 38
- 9- ظلم و ستم: 40
- 10- اذیت و آزار مؤمنان: 42
- 11- تکبُّر و غرور: 43
- 12- عُجب: 46
- 15- غیبت: 51
- 16- دروغ: 52
- 17- بُخل: 53
- 18- تعقّل نکردن 55
- 21- مال حرام خوردن: 58
- 20- خودفریبی و تسویف: 58
- 22- بی حیایی: 60
- اشاره 63
- منظور از درهای جهنّم: 63
- نوشته های درهای جهنّم: 71
- اشاره 71
- درب دوم جهنّم: 72
- درب سوم جهنّم: 72
- درب اول جهنّم: 72
- درب چهارم جهنّم: 73
- درب ششم جهنّم: 73
- درب پنجم جهنّم: 73
- درب هفتم جهنّم: 74
- درکات جهنّم: 76
- (1) کلیّات 81
- شدّت عذاب الهی 81
- شدّت خشم دوزخ 83
- آتش دوزخ با سه گروه سخن می گوید: 83
- آتش جهنّم نه دوزخیان را می کُشد و نه زنده نگه می دارد 84
- آتش دوزخ نخست دل ها را فرا می گیرد 85
- خورندگان مال یتیم 86
- اشاره 86
- نمونه هایی از عذاب های گروه های مختلف: 86
- ربا خوران: 87
- حلال را حرام نمودن: 87
- گرفتن امانت و رد نکردن آن: 90
- سوراخ کوچک و گاو بزرگ! 90
- عالم بی عمل: 92
- ترک نماز عشاء: 93
- حلال را رها کردن: 93
- اشاره 94
- 2- آشکار شدن آتش بر دوزخیان: 95
- 3- دوبار عرضه جهنّم: 96
- 4- قیافه های وحشتناک: 97
- 5- فرشتگان عذاب: 98
- 6- ملامت فرشتگان عذاب: 99
- 8- بسته شدن در غّل و زنجیر: 100
- 11- ریختن آب جوشان بر سر دوزخیان: 104
- 12- خوردن غذا از درخت «زقّوم»: 106
- 13- عطش و آب داغ و گندیده: 107
- 14- پوشاندن لباسی سیاه و چسبنده: 110
- 15- همنشینان شیاطین اند: 112
- 16- لعن و نفرین یکدیگر در دوزخ: 115
- 17- زبان عذرخواهی و فرمان ساکت باش: 116
- 18- ملامت دوباره دوزخبانان: 117
- 19- سوختن و روئیدن پوست ها: 119
- 20- درخواست آب از بهشتیان و ناامیدی: 120
- 21- دعوا و جدال جهنّمیان: 121
- 22- سرمای شدید در جهنّم: 124
- 1- 1: سوره آل عمران: 127
- 1- سوره ها: 127
- اشاره 127
- 1-3: سوره جاثیه: 128
- 1-4: سوره قارعه: 128
- 2-1: گریه از خوف خدا: 129
- 2- اعمال: 129
- 1-5: سوره نصر: 129
- توبه حضرت داود (علیهِ السَّلام) 133
- توبه جوان کفن دزد 135
- 2-3 : روزه: 140
- 2-4 : نرم خویی: 141
- 2-5 : خوش اخلاقی: 141
- 2-6 : زهد: 142
- 2-8 : دفاع از آبروی مؤمن: 145
- 2-9 : طعام دادن مؤمن: 145
- 2- 10- آزاد کردن بنده مؤمن: 146
- 2-11- مشایعت مجاهدین در راه خدا: 146
- 1- فلسفه عبور از جهنّم چیست؟ 149
- 2- آیا دوزه الآن موجود هست؟ 151
- 5- اگر پوست های اصلی گنهکارند، پوست های تازه چرا؟ 154
- 6- خلود چرا؟ 156
- 8- آسانترین عذاب در روز قیامت برای چه کسی است؟ 159
- کتابنامه 162
1- غلامحسین مصاحب در کتاب «دائره المعارف فارسی» خود گوید: «جهنّم مأخوذ از کلمه عبری به معنای وادی هنوم (GEHINOM) است. این وادی در جنوب شهر اورشلیم واقع شده است که در عهد قدیم مسلخ قربانی اطفال بوده است. این لفظ بعدها در متون متأخّر یهودی، به محلی اطلاق شد که شروران، بعد از مرگ در آنجا مورد عذاب واقع می شوند.
2- ر.ک: قاموس قرآن: 84:2.
3- نک: الصحاح 1892:5؛ مفردات راغب: 102.
4- ر.ک: النهایه 312:1.
مختلف تکرار شده است. و در برخی آیات نیز حکایت از آن دارد که جهنّم [و آتش آخرت«] با شعور است و قدرت سخن گفتن دارد و می شنود و صدا می کند.(1)
ضرورت وجود جهنّم (دوزخ)
لازمه بُرهان عدالت الهی و نیز مقتضای عقل این است که سرایی دیگر برای پاداش و کیفر وجود داشته باشد.
همانگونه که می دانیم، در این جهان انسانها در انتخاب و انجام کارهای خوب و بد آزادند؛ از یک سو، کسانی یافت می شوند که تمام عمر خود را صرف عبادت خدا و خدمت به بندگان او می کنند. و از سوی دیگر، تبهکارانی دیده می شوند که برای رسیدن به هوسهای شیطانی خودشان بدترین ستمها و زشتترین گناهان را مرتکب می گردند. و اساساً هدف از آفرینش انسان در این جهان و مجهز ساختن او به گرایشهای متضادّ و به نیروی اراده و انتخاب، و به انواع شناختهای عقلی و نقلی، و فراهم کردن زمینه برای رفتارهای گوناگون و قرار دادن وی بر سر دو راهیهای حقیقت و باطل و خیر و شر همین است که انسان در معرض آزمایشهای بی شمار، واقع شود و مسیر تکامل خود را با اراده و اختیار برگزیند تا به نتایج اعمال اختیاری و پاداش و کیفر آن برسد.
اما می بینیم که در این جهان، نیکوکاران و تبهکاران، به پاداش و کیفری که در خور اعمالشان باشد نمی رسند و چه بسا تبهکارانی که از نعمتهای بیشتری برخوردار بوده و هستند. و اساساً زندگی دنیا ظرفیت پاداش و کیفر بسیاری از کارها را ندارد. مثلاً کسی که .