جهنم کمینگاه بزرگ صفحه 135

صفحه 135

گردی به آتش جهنّم و به کمیّت و کیفیّت او دانا شو، به جای پیراهن شال، پیراهن از فولاد خواهی پوشید.

حضرت یحیی (علیهِ السَّلام)، از این خبر آنقدر گریست که از اشک چشم او گوشتهای روی او ریخت و دندانهای مبارک او از بیرون ظاهر شد و این خبر به مادر و پدر رسید، رفتند و آن حالت را مشاهده کردند، بسیار بسیار گریستند. حضرت زکریا (علیهِ السَّلام) به یحیی (علیهِ السَّلام) گفت: ای فرزند این چه حال است که می بینم؟ و این همه زحمت چرا به خود راه می دهی؟ من از جانب احدیّت، فرزندی خواستم که چشم من به او روشن شود، نه فرزندی که اوقات مرا تیره کند و غم مرا بیفزاید.

حضرت یحیی (علیهِ السَّلام) گفت: ای پدر بزرگوار من، این حال از تو دارم که فلان روز در اثنای وعظ گفتی که: میان دوزخ و بهشت، عقبه ای است که نمی گذرند از آن عقبه مگر کسانی که از ترس الهی بسیار گریسته باشند.(1)

توبه جوان کفن دزد

و سخن آخر توبه جوان نبّاش که بنابر آنچه در تفسیر صافی از مجالس از عبدالرحمن ابن غیم دوسی روایت نموده می گوید:

روزی معاذ بر رسول خدا (صَلَی اللهُ عَلیه وَآله وسَلم) وارد شد در حالی که می گریست و سلام کرد پیامبر جواب سلام گفت، و علت گریه اش را جویا شد. معاذ گفت ای رسول خدا جوانی زیبا روی و با طراوت بر در ایستاده و هم چون زن فرزند مرده گریه می کند و اجازه ورود می طلبد. حضرت فرمود او را بیاور، او را آورد، سلام کرد پیامبر جواب داد و فرمود ای جوان علّت گریه تو چیست؟

جوان گفت: چگونه نگریم در حالیکه گناهانی مرتکب شده ام که اگر خدا مرا به یکی از آنها بازخواست کند طعمه آتش خواهم .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه