موسی کلیم الله جلد 3 صفحه 208

صفحه 208

- روز بعد به خوردن محصولات سرزمینی که وارد آن شده بودند، پرداختند و از گندم آنجا نان فطیر پختند. پس ازآن، نان آسمانی که به «منّ» معروف بود، قطع گردید و دیگر هرگز دیده نشد!

- قوم اسرائیل پس ازآن، برای خوراک، از محصولات سرزمین کنعان استفاده می کردند.

قسمت هفتم: یوشع علیه السلام و مرد شمشیر به دست

در تورات آمده است: (1)

- روزی که یوشع به شهر اِریحا نزدیک شده بود، چشمش به مردی شمشیر به دست افتاد.

- یوشع به سوی او رفت و پرسید: «دوست هستی یا دشمن؟» آن مرد به یوشع گفت: «من فرمانده ی لشگر خداوند هستم» یوشع روی به زمین نهاد و سجده کرده، گفت: «هر امر داری به بنده ات بفرما» او به یوشع گفت: «کفش هایت را درآور؛ زیرا جایی که ایستاده ای مقدّس است» یوشع اطاعت کرد.

قسمت هشتم: سقوط اِریحا

در تورات آمده است: (2)

- مردم شهر اریحا، از ترس اسرائیلی ها، دروازه های شهر را محکم بسته بودند و اجازه نمی دادند کسی وارد یا خارج شود.

- خداوند به یوشع فرمود: «من شهر اِریحا را با پادشاه و سربازانش به تو تسلیم می کنم. تمام لشگر شما باید تا 6 روز و روزی یک بار، شهر را دور بزنند.

- 7 کاهن پیشاپیش صندوق عهد در جلو شما حرکت کنند و هر یک از آن ها یک شیپور که از شاخ قوچ درست شده، در دست خود بگیرند.

- در روز هفتم، درحالی که کاهنان شیپور می نوازند، شما به جای یک بار، 7 بار شهر را دور بزنید، آنگاه وقتی صدای ممتد و بلند شیپورها را بشنوید همه باهم با صدای بلند فریاد بزنید تا حصار شهر فروریزد. آن وقت از هر سو به داخل شهر هجوم ببرید. »

- یوشع کاهنان را احضار نمود و به ایشان گفت: «صندوق عهد را بردارید و 7 نفر از شما شیپور در دست بگیرید و جلو آن حرکت کنید»

- سپس به افرادش دستور داد تا شروع کنند به دور زدن شهر، درحالی که مردان مسلّح، پیشاپیش کاهنان حرکت می کردند. پس طبق فرمان یوشع، مردان مسلّح پیشاپیش کاهنانی که شیپور می نواختند حرکت کردند. سپس کاهنانی که صندوق عهد را حمل می کردند به دنبال آن ها به حرکت درآمدند. پُشت سر آن ها نیز بقیّه ی سربازان روانه شدند.


1- سفر یوشع، إصحاح 5، آیات: 13- 15
2- سفر یوشع ، إصحاح 6، آیات: 1- 27
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه