- مقدمه استاد انصاری بویراحمدی 1
- اشاره 13
- اشاره 14
- عالم برزخ پس از مرگ 14
- مطلب اوّل: واژه برزخ 16
- الف) برزخ در لغت 16
- ب) برزخ در اصطلاح 17
- مطلب دوم: دلیل تجربی بر اثبات زندگی برزخی 23
- الف) ماهیت بدن مثالی 27
- اشاره 27
- ب) بدن مثالی در روایات 29
- مطلب اوّل: حقیقت مرگ 37
- اشاره 37
- الف) انسان ترکیبی دو بعدی 37
- ج) تشابه خواب و مرگ 52
- د) مرگ، سرآغاز زندگی نوین 59
- ه-) مرگ امری است وجودی و مخلوق 65
- و) نامعلوم بودن زمان مرگ 72
- اشاره 77
- مطلب دوّم: وصیت از احکام ثابت اسلام 77
- اشاره 84
- مطلب سوّم: بازگشت، تنها راه 84
- توبه و پشیمانی در حال مرگ 87
- 1. قابضان ارواح 91
- الف) کسانی که هنگام قبض روح حاضرند 91
- مطلب چهارم: قبض روح 91
- اشاره 99
- چهره عزرائیل در هنگام مرگ 102
- اشاره 104
- سختی مرگ از نظر حضرت یحیی(ع) 115
- ب) چرا بعضی از مؤمنان سخت و بعضی از کافران آسان جان می دهند؟ 153
- ج) کراهت طلب مرگ 157
- د) نشنیدن صدای ملائکه و محتضر 160
- اشاره 163
- ه-) پاسخ به یک سؤال مهم 163
- عالم ذر 166
- توضیح تکمیلی پیرامون عالم ذر 172
- اقوال چهارگانه در باب حدوث و قدم نفس 173
- مطلب اوّل: سؤال و جواب در قبر 189
- اشاره 189
- الف) سؤال کننده 194
- اشاره 197
- الف) تلقین فاطمه بنت اسد 210
- ب) بطائنی و سؤال قبر 211
- ج) در قبر از چه کسانی سؤال می شود؟ 215
- د) حکمت سؤال منکر و نکیر 230
- مطلب دوّم: حیات در قبر 232
- مطلب سوّم: فشار و عذاب قبر 244
- اشاره 244
- الف) سؤال و عذاب قبر تا کی؟ 258
- ب) عوامل بر طرف کننده فشار قبر 260
- ه-) تلقین میّت 272
- اشاره 272
- فلسفه تلقین 275
- مطلب اوّل: بهشت و جهنّم برزخی 280
- مطلب دوّم: آیا ارواح در برزخ تکامل و تنزّل دارند؟ 302
- اشاره 316
- الف) سخن گفتن پیامبر اسلام| با مردگان: 316
- 1. سخن گفتن پیامبر و ائمه اطهار(ع) با مردگان 316
- مطلب سوّم: ارتباط با ارواح در منابع اسلامی 316
- اشاره 316
- ب) سخن گفتن امیر المؤمنین× با مردگان: 318
- د) سخن گفتن حضرت عیسی× با مردگان: 320
- 2. منکران ارتباط با ارواح 322
- اشاره 334
- 4. آگاهی ارواح برزخیان از اعمال بازماندگان 334
- الف) دیدار ارواح برزخیان با بازماندگان 334
- ب) زیارت اهل قبور 337
- 5. ملاقات ارواح برزخیان با یکدیگر 342
- مطلب چهارم: ارواح در کجا زندگی می کنند؟ 345
- مطلب اوّل: تجسّم اعمال 360
- اشاره 360
- الف) تجسّم اعمال در آیات قرآن 370
- مطلب دوّم: تفاوت های عالم برزخ و قیامت 389
- اشاره 409
- اشاره 410
- مطلب اوّل: واژه معاد 414
- اشاره 418
- مطلب دوّم: اسامی قیامت در قرآن 418
- مطلب سوّم: زمان قیامت چه وقت خواهد بود؟! 427
- اشاره 431
- مطلب چهارم: علائم و نشانه های قیامت 431
- علائم و نشانه های قیامت 433
- قسمت اوّل: رخدادهای پیش از قیامت 433
- قسمت دوّم: رخدادهای هنگام وقوع قیامت 451
- مطلب پنجم: اثبات معاد 457
- اشاره 462
- مطلب اول: معاد فقط جسمانی 465
- مطلب دوم: معاد فقط روحانی 466
- اشاره 467
- مطلب سوم: معاد هم جسمانی و هم روحانی 467
- معیار و ملاک جسمانی و روحانی بودن معاد 469
- اشاره 470
- نظریه اوّل: 470
- مطلب چهارم: بررسی و نقد اقوال بر اساس معیارها 470
- نظریه دوّم: 471
- اشاره 472
- نظریه ابن سینا 472
- الف) معاد جسمانی بر اساس ملاک اوّل 477
- ب) معاد جسمانی به اعتبار ملاک دوّم 511
- اشاره 511
- الف) سایه های درختان بهشتی و چشمه ها: 513
- ب) منازل شایسته: 515
- د) نوشیدنی های بهشتی: 518
- ه-) ظرف های بهشتی: 524
- و) خادمان همچون مروارید: 526
- ز) همسران بهشتی: 528
- ح) زیورهای اهل بهشت: 534
- ط) لباس های اهل بهشت: 535
- ی) فرش های نفیس و تخت های بلند: 536
- اشاره 540
- ب) غذا و نوشیدنی های ناگوار: 542
- ج) آتشِ سوزان: 547
- ه-) لباس دوزخیان: 551
- و) زندان های انفرادی دوزخ 553
- پایان بحث: 561
- معاد روحانی بر اساس هر دو ملاک در قرآن 562
- اشاره 562
- 1. لذّات روحانی و معنوی 563
- 2. عذاب روحانی و معنوی 573
موسی و تلخی فراق
روزی عزرائیل نزد حضرت موسی علیه السلام آمد، آن حضرت از عزرائیل پرسید: برای زیارتم آمده ای یا برای قبض روحم؟
عزرائیل جواب داد: برای قبض روحت آمده ام. موسی گفت: ساعتی به من مهلت بده تا با فرزندانم وداع کنم. عزرائیل گفت: مهلتی در کار نیست. موسی علیه السلام به سجده افتاد و از خدا خواست تا به عزرائیل بفرماید مهلت دهد تا با فرزندانش وداع کند. خداوند به عزرائیل فرمود: «به موسی علیه السلام مهلت بده». عزرائیل مهلت داد.
موسی علیه السلام نزد مادرش آمده و گفت: «سفری در پیش دارم!» مادر گفت: چه سفری؟ موسی: سفر آخرت. مادر گریه کرد. موسی علیه السلام نزد همسرش آمد، کودکش را در دامن همسرش دید، با وی وداع کرد، کودک دست به دامن موسی علیه السلام زد و گریه کرد، دل موسی علیه السلام از گریه کودکش سوخت و گریه کرد، خداوند به موسی علیه السلام وحی کرد: «ای موسی! تو به درگاه ما می آیی، این گریه و زاریت چیست؟» موسی علیه السلام عرض کرد: «دلم به حال کودکانم می سوزد». خداوند فرمود: «ای موسی! دل از آن ها بکن من از آن ها نگهداری می کنم و آن ها را در آغوش محبّتم می پرورانم».
دل موسی علیه السلام آرام گرفت، به عزرائیل گفت:
جانم را از کدام عضو می گیری؟ عزرائیل گفت: از دهانت. موسی گفت: آیا از دهانی که بیواسطه با خدا سخن گفته است می گیری؟ عزرائیل جواب داد: از دستت. موسی گفت: آیا از دستی که الواح تورات را گرفته است؟ عزرائیل گفت: از پایت. موسی گفت: آیا از پایی که من با آن به کوه طور برای مناجات با خدا رفتهام؟