سوشیانت منجی ایرانویج صفحه 126

صفحه 126

موضوع اشاره دارد یعنی از بیت 1276 به بعد را برگزیدیم، باشد که مورد توجه و استفاده علاقمندان قرار گیرد. این بخش از کتاب متون شرقی و سنتی زرتشتی، جلد 2، ص91 به بعد، نوشته و پژوهش استاد جناب آقای هاشم رضی انتخاب شده، که آن نیز بر اساس چاپ روزنبرگ به سال 1904 میلادی است.

(57) بی مرگی خواستن زراتشت [زَنْد وُهومَن یسْن، بخش یکم]

نکو بشنو این قصّه ارجمند

ز گفتار آن موبد هوشمند

بیاورده از زند و وِستا به در

ز گفتار دادارِ پیروزگر

نبشتم من این را به لفظ دری

که تا باشد آسان چو تو بنگری

چنین گفت زرتشت پاکیزه رای

به هنگام پرسش به پیش خدای

1280بدانگه که با بهمن امشاسفند

روان شد سوی آسمان بلند

که بر من در مرگ را بسته کن

دل بدسگالانِ من خسته کن

که تا مردمِ دین بمانند شاد

ز راه کژی هیچ نارند یاد

بدو گفت دادار پیروزگر

که ای دین پذیرفته و پُر هنر

درِ مرگ بر تو ببندم اگر

بخواهی ز من مرگ بار دگر

1285فرو ماند زرتشت در کارِ خویش

بنالید در پیشِ دادارِ خویش

بدادش خدای جهان آفرین

یکی چیز ماننده انگبین

به زرتشت گفتا که: یک قطره خور

بگو آنچه بینی به ما دَر - به دَر

چو شد خورده آن مرد دینی ازو

بدیدش جهان را و هر چه درو

چنان چون کسی خفته بیند به خواب

بدید او همه بودنی بیحجاب

1290بدید از تن مردمان خون و مغز

زاندیشه هر کسی زشت و نَغز

زگفتار و کردارِ هر یک تمام

بدید آن نکو سیرتِ نیک نام

بدانست چند است بر گوسفند

زموی و ز رنگ و ز چون و ز چند

همان برگ و بیخ و گیاه و درخت

بدید آن جوانمردِ فرخنده بخت

که چندست و چونست و هریک کجاست

به فرمان یزدان، نه افزون نه کاست

1295بدیدش دگرباره روی بهشت

همان دوزخِ تنگ و تاریک و زشت

گمانی چنان آمد از مرد دین

که در خواب بیند دو گیتی چنین

چو باز آمدش هوش در تن به جای

به فرمانِ دادارِ هر دو سرای

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه