- اَلاِْهْداءِ 1
- متن تأييديه فقيه اهلبيت حضرت آية اللّه حاج سيدمرتضي خاتمي درخصوص 2
- مقدمه 4
- جهان پـس از مـرگ و پـايـان كشمكشها 5
- معنــاي لغــوي و اصطــلاحي معــــاد 5
- شأن نزول 6
- امكانواثباتمعادازراهتوجّهدادنبهآفرينشآغازينانسان 7
- شـــــأن نــــزول 8
- به پـرتـوي از قـدرت خــدا بر فـراز ســرتان بنگــريد 10
- تصويرسازي زيباي قرآنكريم دربارهمعاد 16
- پرتوي از شاهكار خدا در آفرينش 17
- پندارشركگرايان دربارهمعاد و روشنگريقرآن 21
- چرا انكار معاد؟ 24
- تفكر برانگيزترين دليل در امكان معاد 24
- مــردگان را اين گــونه زنده ميسازيم 27
- معاد و قصه اصحاب كهف 30
- از ورقگرداني ليل و نهـار انديشه كن! 32
- و آنگاه... 32
- سـه ديدگاه 34
- معاد در عالم جنين 37
- دلايل معــاد در عــالم گيـاه 42
- معاد و دو پرسش تفكرانگيز و هدايتبخش 43
- دلايل معاد 45
- امكان معاد ازطريق اثباتآفرينشنوزاد 47
- امكانمعادازطريقاثباتوفات 48
- امكانمعادازطريقاثباتحيات دراراضيموات 51
- امكان معاد از طريق اثبات پيدايش آب 55
- امكـان معـاد از طـريق اثبـات پيـدايش آتش 57
- دلايـل هفتگـانه براي امكان معاد (2) 60
- روز آشكارشدن بازندگي و زيانكاري جبرانناپذير 63
- از آن خبر بزرگ ميپرسند؟ 65
- چگــونگي آفرينش جديد در قيامت 69
- شأن نزول 72
- آيابدنها و استخوانهايپوسيده دگرباربهپاميخيزند؟ 72
- دوزخيان تيرهبخت 73
- معاد تجليگاه ارزشهـاي واقعـــي 75
- «كتابنامه» 78
پس از انجام اين شقاوت به وسيله گماشتگان ستم و فريب، دو عنصر با ايمان و آزاديخواه ديگر، نام و نشان و انديشه و هدف آنان و بيداد حكومت را بر لوحي نگاشتند و با جاسازي آن در صنــدوقـي از «مس» و قــرار دادن آن در تــابوتي از فلز ماندني، آن را در ديوار دهانه غار نهــان كردند، بــدان اميــد كه در نسلهاي آينده مردمي توحيدگرا و آزاديخواه با درآوردن و خواندن آن سنگنوشتهها از سرگذشت آزاد مردان روزگار آنان آگاهگردند.
از ورقگرداني ليل و نهـار انديشه كن!
راستي زندگي هماره در حال دگرگوني است و جز ذات پاك و بيزوال خدا چيزي ماندگار نيست. استبداد زمان اصحاب كَهْف و جامعه آنان نيز به پايان عمر خود رسيدند و رفتند... و پس از «دقيانوس» فرمانرواي درستانديش و شايستهكرداري
«» (53)
به نام «ندليس» زمام امور آن سرزمين را به كف گرفت در عصر او آزادي انديشه و عقيده محترم شمرده شد و مردم آزادانه گروهي راه توحيد و تقوا و ايمان به خدا و روز رستاخيز را گام سپردند و دستهاي نيز راه شرك را و در نتيجه رستاخيز را مورد تـــــــرديــــــــد قــــــــــرار دادنــــــــد.
آن مرد درستانديش از اين كشمكش بيهوده فكري آزرده خاطر شد و عاجزانه رو بــه بــارگـــاه خـــدا كــــــــرد كــــــه:
پروردگارا! تو بر كشمكش اين مردم در مورد رستاخيز گواهي، به شكوه و معنويت خودت سوگند كه دليلي روشن و روشنگر براي اينان پديدار ساز و برهاني گويا بفرست تا دريابند كه رستــاخيز حق و فــرارسيدني است و هيچ ترديدي در آن راه نــــدارد.
(54) «»
و آنگاه...
و آنگاه بود كه خداي پرمهر به قلب يكي از مردم آن روزگاران و آن سرزمين الهام فرمود كه ديوار آن غار را بردارد و با گشودن دهانه آن براي گوسفندان خويش جايگاهي براي استراحت صحرايي فراهم آورد و درست با تخريب دهانه غار، آن خفتگان چند صد ساله نيز از خواب شيرين بيدار شدند و با احساس گرسنگي، يكي را براي فراهم آوردن غذا به سوي شهر گسيل داشتند.