می شود زیبا مرد صفحه 144

صفحه 144

حکیم هیدجی

مرحوم عارف حکیم هیدجی، دیوانی دارد که وصیت نامه اش را در آخر آن طبع نموده اند. او پس از حمد خدا و شهادتین و تقسیم اموال خود می گوید: «از رفقا تقاضا دارم وقتی مُردم عمامه مرا روی تابوت نگذارید و های و هو نکنید و برای مجلس ختم موی دماغ کسی نشوید زیرا عمر من ختم شده و عمل من خاتمه یافته است. دوستان من خوش باشند زیرا من از زندان طبیعت خلاص شده ام و به سوی مطلوب خود می روم و عمر جاودان می یابم. اگر دوستان از مفارقت من ناراحتند، انشاءالله خواهند آمد و همدیگر را در آنجا زیارت می کنیم. دوست داشتم پولی داشتم و به رفقا می دادم که در شب رحلت من مجلس سوری تهیه کنند و سروری فراهم سازند زیرا که آن شب وصال من است.»

طلاّب مدرسه منیریه گفتند: شب آخر عمرش همه ما را جمع کرد و نصیحت می کرد و شوخی نموده می خندید. ما گفتیم ایشان که هر شب مشغول مطالعه و عبادت بود امشب چرا این طوری ما را سرگرم می کند و هیچ نمی دانستند. صبح، بعد از فجر، نماز را خواند و رو به قبله خوابید، بعد از ساعتی در حجره را باز کردند، دیدند از دنیا رفته است رحمه الله علیه. (1)


1- حیدری کاشانی، سیری در آفاق ص380
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه