- مقدمه 1
- ابتدای ورود به برزخ 2
- علی علیه السلام چگونگی حالت احتضار را شرح میدهد 2
- دعا برای راحتی مرگ! 4
- ثواب روزه بیست وچهارروز رجب! 5
- حاضرشدن ائمه معصومین علیه السلامبر بالین محتضر 6
- مرگ سخت تاجر! 7
- پوسیدن مردگان! 8
- پوسیدن جسد! 9
- عالم برزخ 10
- چند آیه در باره برزخ! 10
- اشاره 10
- ارواح مؤمنین در راحتی! 11
- عالم برزخ از زبان امیر مؤمنان! 12
- همسایه مرده ها! 15
- شش صورت درقبر مؤمن! 16
- اموالتان تقسیم شد! 17
- روح وریحان یا حمیم! 17
- مردگان در قبرستان بقیع! 19
- ناگاه گردنبندش پاره شد! 20
- رجعت چیست؟ 21
- دلایل رجعت از آیات قرآن 22
- رجعت در روایات 29
- نتیجه مطالب رجعت 31
- روزی که فدیه از کسی ،قبول نمی شود! 32
- قیامت 32
- عمروبن معدی کرب وفزع اکبر! 33
- قیامت در سخن علی علیه السلام 34
- اسامی قیامت: 35
- قیامت،ناگهانی است! 35
- حالات مردم وخلایق در صحنه قیامت ! 36
- عده ای حیوان محشور می شوند! 37
- سه روایت مهم از امام صادق علیه السلام 37
- انواع واقسام مجرمین در صحنه قیامت! 38
- زنان فاسد! 42
- رؤسا! 42
- دستها به گردن بسته! 43
- خدا با سه دسته سخن نگوید! 43
- ناراحتی حضرت فاطمه علیها السلام 46
- خدا به او نظر نکند! 48
- مسخره کننده مؤمن 49
- سه حدیث از امام صادق علیه السلام 50
- عالم وقیامت! 51
- چرا به علمت عمل نکردی؟ 51
- عذاب شدیدتر 52
- زن زیبا در قیامت! 53
- اولین حکم درقیامت! 55
- آثار تلاوت بعضی از سوره ها در قیامت 56
- ثواب زیارت مشهد 57
- این همان روزاست! 58
- جسم نورانی! 59
- اثرات رمضان! 60
- خواب عجیب پیامبر! 61
- همه گریان 62
- ایمن از فزع! 63
- اولین شخصیکه محشور می شود! 64
- عبدالمطلب یک امّت! 64
- تبدیل بدی به خوبی 65
- شیعیان علی علیه السلامدر قیامت 65
- اولین نفری که صدا می زنند 66
- اثر علم 66
- ترس از خدا 67
- فقراء در را می کوبند! 67
- چرا مریض شدم نیامدی؟ 68
- وضو 68
- اثر ٤٠سال اذان 68
- موهای منا 68
- چهار حدیث از رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم 69
- شیعیان 70
- نام محمّد 70
- اولین عضوی که حرف می زند! 70
- شعله ای مانند کوه 71
- طول پل صراط! 71
- سه حدیث از امام صادق علیه السلام 72
- وقتیکه جهنم ّ را می آورند! 73
- صحنه های مختلف قیامت! 74
- مراقبین انسان! 76
- شاهد بر شیعیان 77
- روزها شاهدند! 77
- ظالم را به بهشت راه ندهند! 78
- سه روایت از رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم 79
- مؤمن پولدار! 80
- کافرحساب ندارد! 82
- شفاعت 83
- پنج روایت از رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم 83
- اشاره 83
- انکار شفاعت 84
- نجات از جهنم! 85
- چند روایت از رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم 86
- چند دسته شفاعت نمی شوند 86
- علی علیه السلام در کنار کوثر 88
- حوض کوثر 88
- بهشت 90
- بهشت درنهج البلاغه 90
- انواع بهشتها 90
- ده چیز دربهشت است! 91
- حورالعین لباس بهشتی موسیقی بهشتی طوبی 92
- جوانان سیه چشم 93
- هشت دربهشت 93
- یکصدهزارطعم 93
- اولین وآخرین فرد دربهشت 94
- شراب بهشتی 94
- بوی بهشت 94
- از طلا ونقره 95
- بازار بهشت! 95
- عمل صالح 95
- درخت بهشتی 96
- نعمتهای سبقت گیرنندگان در ایمان 97
- نعمتهای اصحاب یمین 97
- زنان بهشت 97
- گمان خوب به خدا 98
- در نهایت سفیدی 98
- اسب بهشتی 98
- دربزرگ بهشت 99
- صفات بهشتیان 99
- میوه بهشت 100
- تزویج حوریه 100
- منزل پیامبر 101
- وارد بهشت شدن 101
- جزای نیکی 102
- صد درجه فاصله 102
- بهشت از نور 103
- درهای بهشت 104
- کلماتی که بر روی درهای بهشت نوشته شده 104
- چهار حیوان بهشتی 106
- یک وجب خاک بهشت 106
- خاک کربلا در بهشت 107
- خلقت بهشت 107
- نتیجه بخش بهشت 108
- جهنم 109
- جهنم وعذابهای آن: 109
- فریاد جهنمیان مانند سگان وگرگان! 111
- صورت بریان! 112
- سه حدیث از امام صادق علیه السلام 112
- خائنان امّت! 113
- زقوم! 113
- عذاب اصحاب مشئمه! 115
- دوروایت از رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم 116
- ریاکار در جهنم! 116
- غیبت کننده 117
- در جهنم ابدی 117
- دیداراز جهنم در معراج! 118
- عاق والدین! 119
- نتیجه باب جهنم 120
- پایان روایات و احادیث 121
- تجربۀ محمد از اصفهان 122
- تجربه ها 122
- تجربه مصطفی 126
- بیست سال بعد 128
- خلق عالم در خیال 130
- تجربۀ فیبی 134
- تجربۀ شارون 140
- تجربه ی بیل 150
- تجربه صدف 155
- تجربه ترسیا 158
- تجربه سما 161
- تجربه یک مسلمان 164
- تجربه فرناز 166
- تجربه لیسا 168
- تجربه سارا - 1 176
- تجربه یک اسرائیلی 184
- تجربه ی راجر 189
- تجربه کریستیان 192
- ارتباط بعد از مرگ 196
- تجربۀ دواین 201
- تجربه ی دیان 207
- تجربه ایمی 210
- تجربه جاناتان 215
- تجربه گَرِگ 218
- تجربه سارا - 2 222
- تجربه سه خواهر 224
- تجربه روسماری 227
- تجربه رودونایا 231
- تجربه چارلز 233
- تجربه سینتیا 237
- تجربه سامی 239
- تجربه کشیش 242
- تجربه مری 246
- تجربه ی آنجلا 249
- تجربۀ پنی 251
- تجربه براد 254
- در پرتو نور الهی دکتر سوزان 259
- وقتی که زمان ایستاد 262
- تجربه هافور 265
- تجربه آنتونی 268
- تجربه یک ناشناس 270
- تجربه جویی 273
- تجربه دبورا 275
- تجربه کارن 278
- تجربه لورا 281
- تجربه جین 283
- تجربه یک سرباز 286
- تجربه ترس 288
- تجربه گانتر 290
- تجربه گای 292
- تجربه ناصر 295
- تجربه انتحاری 297
- تجربه کارن 300
- تجربه یک زندانی 302
- تجربه بنی 304
- تجربه مجید 306
- تجربه برین 308
- تجربه پل جی 310
- تجربه دیوید 312
- تجربه دوگ 315
- تجربه یک پزشک هندی 318
- تجربۀ استیو 320
- تجربه آرتور 322
- تجربه هارولد 324
- تجربه یک نوجوان 326
- تجربه رینا 327
- تجربۀ دبی 329
- تجربه دیان 330
- تجربه ی آنا 331
- تجربه پاتی 332
- تجربه فرانساین 334
- تجربه پیتر 335
- تجربه لیندا 337
- تجربه آلیسیا 338
- تجربه دژاوو 339
- تجربه دلونا 340
- تجربه دونا 341
- تجربه یک گارگر 342
- تجربه یک دختر 346
- بانویی با حلقه 348
- تجربه عباس 351
- خدایا کمکش کن 353
- آنچه پس از غرق شدن دیدم 355
- برگشت به زندگی دنیا 356
- تجربه دختر شانزده ساله 357
- تجربه شفیعی 359
- تجربه پل 362
- تجربه راشل 365
- تجربه ماندی 369
- تجربه استرالیا 373
- تجربه یک کودک 375
تجربه یک گارگر
داستان آدم هایی که مرگ را تجربه کرده و دوباره زنده شده اند همیشه عجیب و خواندنی است. این افراد ماجراهای عجیب و غریبی از دورانی که مرده بودند برای تعریف کردن دارند که بیشتر شبیه داستان و افسانه است تا واقعیت. محمود صادقی جوان 36 ساله اهل استان البرز یکی از همین افرادی است که تجربه مردن و دوباره زنده شدن را دارد. او چهار سال پیش در جریان یک حادثه ساختمانی دچار سقوط مرگباری شد و پزشکان مرگش را اعلام کردند اما بخت با او یار بود و با اینکه چند ساعت در سردخانه بود به طرز معجزه آسایی زنده شد.
حالا و با گذشت سال ها از آن حادثه، او هنوز سلامتی اش را به طور کامل به دست نیاورده و با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کند. مردن و زنده شدن محمود و ماجراهای عجیبی که برای او رخ داده است از آن اتفاق هایی است که بیشتر در فیلم ها و داستان ها دیده و شنیده ایم و همین باعث شد به سراغ این مرد جوان برویم و با او به گفت و گو بنشینیم.
ماجرای عجیب کارگری که پس از مرگ زنده شد
از حادثه ای که برایت رخ داد بگو.
من جوشکار هستم. 10 سالم بود که از مرند به تهران آمدم و در کنار شوهر خواهرم مشغول کار جوشکاری ساختمان شدم. چند سال طول کشید تا اوستاکار شدم و توانستم برای خودم کار
کنم. در ساختمان های در حال ساخت تهران کار می کردم. سال 90 بود که کاری در منطقه ولنجک تهران به من پیشنهاد شد. باید برای نمای خارجی ساختمان 9 طبقه ای جوشکاری می کردم.
تقریبا یک ماه کار کردم و تا طبقه پنجم کار را پیش بردم. اولین روز اردیبهشت ماه بود که آن اتفاق برایم رخ داد. آن روز در طبقه پنجم مشغول جوشکاری بودم که پایم به یکی از میلگردهایی که از ساختمان بیرون زده بود گیر کرد و تعادلم را از دست دادم. متاسفانه به خار اینکه نکات ایمنی را رعایت نکرده بودم از طبقه پنجم به طبقه منفی 3 سقوط کردم و مستقیم روی میلگردهایی که برای پی ریزی روی زمین کار گذاشته بودند افتادم.
بعد از سقوط روی میلگردها چه اتفاقی برایت رخ داد؟
یکی از میلگردها از زیر چانه ام وارد گردنم شد و از پشت سرم بیرون آمد. دست و پایم هم به شدت دچار شکستگی شد.
بی هوش شدی؟
نه بی هوشی در کار نبود. درد وحشتناکی تمام وجودم را فرا گرفته بود. به خاطر این که میلگرد وارد گردنم شده بود نمی توانستم صحبت کنم. صدای دوستم احد را می شنیدم که فریاد می زد و کمک می خواست. هیچ حرکتی نمی توانستم بکنم به همین خاطر همه فکر می کردند جانم را از دست داده ام. ابتدا با اورژانس بیمارستان تماس گرفتند. وقتی تکنسین های اورژانس آمدند و من را در آن وضعیت دیدند گفتند نمی توانند کاری برایم انجام دهند و باید از آتش نشانی کمک بگیرند.