- سرآغاز … 1
- پیش گفتار … 4
- اشاره 6
- بخش یکم بررسی حدیث منزلت … 6
- نگاهی به حدیث منزلت … 6
- حدیث منزلت در شأن امیر مؤمنان علی … 7
- تلاش های سست و بی پایه در ردّ حدیث منزلت … 12
- حدیث منزلت و تحریف واژگان آن … 14
- اندیشه ای در سند این حدیث ساختگی … 15
- تصریحاتی درباره این حدیث … 17
- از برتری های اهل بیت علیهم السلام … 21
- اشاره 21
- بخش نگاهی به حدیث مباهله … 21
- حدیث مباهله پیامبر خدا به همراه اهل بیت … 22
- راویان حدیث مباهله … 25
- حدیث مباهله و تحریف واژگان آن … 28
- دقّت ها و تأمّلاتی درباره سند این حدیث ساختگی … 29
- بخش سوم نگاهی به حدیث سرور جوانان اهل بهشت … 33
- دو سرور جوانان اهل بهشت … 33
- وارونه کردن این حدیث … 36
- نگرشی کوتاه به سند این حدیث … 40
- به روایت علی … 42
- حدیث وارونه به روایت انس … 49
- حدیث وارونه به روایت ابوجحیفه … 50
- بررسی پایانی … 51
- حدیث «سدّ الابواب» … 53
- بخش چهارم بررسی حدیث «سدّ الابواب» … 53
- اشاره 53
- نگاهی به حدیث «سدّ الأبواب» … 54
- حدیث «سدّ الابواب» و تحریف واژگان آن … 59
- حدیث وارونه به روایت بُخاری … 60
- حدیث وارونه به روایت مسلم … 62
- تحریف حدیث وارونه توسّط بُخاری … 63
- بررسی سند حدیث «دریچه» در صحیحین … 65
- حدیث دریچه به روایت ابن عبّاس … 66
- به روایت ابوسعید خُدری … 67
- بررسی راویان این حدیث … 68
- 1. مالک بن انس … 68
- 2. ابن ابی اویس … 69
- 3. فلیح بن سلیمان … 70
- اشاره 73
- اعترافی در جعل این حدیث … 73
- احادیث ساختگی در شأن ابوبکر … 74
- حدیث ساختگی در شأن عمر … 78
- حدیث ساختگی در شأن عایشه … 80
- فراخوان به تحقیق، پژوهش و حق گویی … 81
- کتاب نامه … 83
شماره صفحه در کتاب - ص: 30
***
در ادامه مطالب، عین عبارت ابن حجر را خواهید دید. در آن عبارت از ذهبی این گونه نقل شده است: این حدیث دروغ و جاعل آن بُشر است.
در همان عبارت، سخن ابن حجر این گونه آمده است: من استاد طبری (بُشر) را نمی شناسم. ممکن است که همو جاعل حدیث باشد. (1) 4. علی بن حسن شاعر
گروهی از رجال شناسان علی بن حسن شاعر دروغ گو دانسته اند.
فراتر این که به عقیده گروهی، وی متّهم به جعل این حدیث است، چنان که خواهد آمد.
تصریحاتی درباره این حدیث …
همان گونه که گفته شد، این حدیث جعلی و ساختگی است؛ به طوری که جمعی از بزرگان، رجال شناسان و علمای اهل سنّت هم چون: ابن عَدی، ابن جوزی، ذهبی و ابن حجر عسقلانی ناچار شده اند به این حقیقت تصریح کنند. ما در ابتدا عبارت ابن جوزی، آن گاه عبارت ابن حجر را نقل کرده و به همین مقدار بسنده می کنیم:
ابن جوزی درباره این حدیث چنین می نگارد: ابن منصور قزّاز،
1- . لسان المیزان: 4/ 259.