- سرآغاز … 1
- پیش گفتار … 7
- متعه حج چیست؟ … 9
- اشاره 9
- بخش یکم متعه حج … 9
- تحریم دو متعه و موضع گیری حضرت علی … 10
- ابن عباس … 12
- اشاره 12
- تحریم دو متعه و موضع گیری بزرگان صحابه … 12
- ابوموسی اشعری … 13
- سعد بن ابی وقّاص … 13
- جابر بن عبداللَّه انصاری … 14
- عبداللَّه بن عمر … 15
- عمران بن حصین … 16
- دفاع ابن تیمیه و اعتراف او به اشتباه … 18
- بخش دوم ازدواج موقّت … 23
- ازدواج موقّت چیست؟ … 23
- ادله ازدواج موقّت … 24
- اشاره 24
- ازدواج موقّت و دلیل قرآنی … 24
- ازدواج موقّت از دیدگاه سنّت … 26
- ازدواج موقّت و اجماع … 27
- عمر و حرام کردن ازدواج موقّت … 28
- تحریم ازدواج موقّت و موضع گیری حضرت علی علیه السلام و بزرگان صحابه … 34
- سه دیدگاه متفاوت … 37
- دفاع از عمر و توجیه گفتار او … 37
- نقد دیدگاه یکم … 40
- نقد دیدگاه سوم … 41
- نقد دیدگاه دوم … 46
- روایت تحریم ازدواج موقّت در سال فتح مکه … 48
- روایت تحریم ازدواج موقّت در جنگ تبوک … 49
- روایت تحریم ازدواج موقّت در جنگ حنین … 50
- روایت تحریم ازدواج موقّت در جنگ خیبر … 50
- نقدهای مشترک … 53
- بررسی و نقد تحریم در فتح مکه … 55
- بررسی و نقد تحریم در جنگ حنین … 56
- بررسی و نقد تحریم در جنگ تبوک … 57
- بررسی و نقد تحریم در جنگ خیبر … 59
- تناقض روایات در زمان تحریم … 60
- راویان اهل سنّت و به بازی گرفتن متن حدیث خیبر … 64
- چند نکته درباره دلالت حدیث خیبر … 66
- چند نکته پیرامون روایت های نقل شده از حضرت علی … 71
- زهری راوی دروغین و نگاهی به شرح حال او … 73
- نتیجه بحث در ازدواج موقّت … 74
- کتابنامه … 77
شماره صفحه در کتاب - ص: 50
***
محدّثان ثقه و مورد اعتماد و نیز از راویان صحیح بخاری و صحیح مسلم است. نقل شده که وی نزدیک به 90 زن را با عقد موقّت به ازدواج خود درآورده بود.
ابن خلّکان می گوید: مأمون در دوران خلافت خود دستور داد تا در بین مردم به حلال بودن ازدواج موقّت ندا دهند.
محمّد بن منصور و ابوالعیناء (از فقهای دربار وی) بر او وارد شدند تا شاید نظرش را برگردانند.
مأمون در حالی که با عصبانیت مشغول مسواک زدن بود، کلام عمر را بر زبان می آورد و می گفت: «دو متعه در زمان رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله و ابوبکر رایج بودند و من آن دو را ممنوع می کنم!» تو کیستی ای چپ چشم؟! تا از آن چه رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله و ابوبکر انجام داده اند، نهی کنی؟
محمّد بن منصور خواست با مأمون سخن بگوید، اما ابوالعیناء به آرامی به او گفت: می خواهی به کسی که به صراحت درباره عمر چنین می گوید، چه بگویی؟!
در این هنگام یحیی بن اکثم وارد شد و با مأمون خلوت کرد و او را از فتنه ترساند تا او را از این نظر بازگرداند. (1)
1- . وفیات الاعیان: 6/ 149- 150، شرح حال یحیی بن اکثم.