- شرح حال مصنف رضوان الله تعالی علیه 1
- شرح حال مترجم رحمه الله تعالی علیه 2
- [الخطبه] 3
- [الفصل الاول اشاره الی انحصار الادله الشرعیه عند الامامیه فی القران و الحدیث و بطلان الاستناد الی اتفاق الاراء] 5
- الفصل الثانی اشاره الی سبب حدوث الاجتهاد و الاجماع عند الامامیه و شبهاتهم فیه 9
- الفصل الثالث اشاره الی اجوبه شبهات القائلین بالاجتهاد و الاجماع من الامامیه 14
- الفصل الرابع اشاره الی کنه استبعاد مخالفه المشهور و دفع توهم الدور فی العمل بالمأثور 17
- الفصل الخامس نقل کلام الاعلام لتحقق المرام 22
- الفصل السادس ازاله شبهه فی هذا المقام ربما یخطر بالاوهام 30
- الفصل السابع ذکر بعض الآیات و الاخبار الداله علی انحصار الادله الشرعیه فی السماع عن المعصوم علیه السلام 34
- الفصل الثامن ذکر جمله من الآیات و الاخبار الداله علی اثبات المتشابه و بیان حکمه 49
- الفصل التاسع ذکر جمله من الآیات و الاخبار الوارده فی ذم الاجتهاد و متابعه الاراء و المنع منهما 66
- الفصل العاشر نقل کلام بعض القدماء فی ذم الاجتهاد و متابعه الاراء 97
- الفصل الحادیعشر نقل کلام صاحب کتاب اخوان الصفافی تزییف الاجتهاد و متابعه الاراء 106
- الفصل الثانی عشر اشاره الی بعض ما یترتب علی الاجتهاد و متابعه الاراء من المفاسد 112
- خاتمه 132
الفصل الثانی عشر اشاره الی بعض ما یترتب علی الاجتهاد و متابعه الاراء من المفاسد
بود راوی گفت که پس آنحضرت اشاره کرد بسینه مبارکه خود و فرمود مائیم اهل ذکر و مائیم کسانیکه سؤال کرده میشود از ایشان و در روایت عیاشی فرمود که ذکر قرآن است پس بعد از اینجوابها چه شبهۀ میماند در اینکه مراد باهل ذکر در آیه یهود و نصاری و امثال ایشان نیستند کَذٰلِکَ یُضِلُّ اللّٰهُ مَنْ یَشٰاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشٰاءُ و جواب از سؤال دویم آن است که اولا ظاهر اخباریکه صریح بعض آنها حصر در رسول صلّی اللّه علیه و آله و ائمه علیهم السلام است و ثانیا ممنوع است غیر معصومین علیهم
السلام که داخل باشد در مسئولین در این آیه برهان عقل و تقریر آن چنان است که میگوئیم چون خداوند علیم خبیر عالم بحقائق جمیع خلق و سرائر جمیع عباد می باشد و احدی بجز او سبحانه عالم بغیوب و اسرار و سرائر نیست و نیز واجب است که خدایتعالی امر کند بندگان خود را در استعلام مجهولات بسؤال از عالم بهمه مجهولات که معصوم از کذب و خیانت و خطا باشد و الا چنانچه امر کند خدا بنده را بسؤال از کسیکه مأمون از جهل و کذب و خطا نباشد بسا باشد که این اغراء آن بنده باشد بجهل و آن قبیح است بر حکیم و تعالی اللّه عن ذلک پس چون کسی که عالم باشد بجمیع ما یحتاج الیه العباد و مأمون باشد از کذب و فساد و احدی بجز معصومین علیهم السلام نیست و این موجبه و سالبه در علم حضرت احدیث جل ذکره معلوم و ثابت است پس نخواهد بود که امر کرده باشد بسؤال از هر عالم ناقص غیر مأمونی بلکه لازم است که امر کرده باشد ایشانرا بسؤال از علماء کاملین معصومین و