- شرح حال مصنف رضوان الله تعالی علیه 1
- شرح حال مترجم رحمه الله تعالی علیه 2
- [الخطبه] 3
- [الفصل الاول اشاره الی انحصار الادله الشرعیه عند الامامیه فی القران و الحدیث و بطلان الاستناد الی اتفاق الاراء] 5
- الفصل الثانی اشاره الی سبب حدوث الاجتهاد و الاجماع عند الامامیه و شبهاتهم فیه 9
- الفصل الثالث اشاره الی اجوبه شبهات القائلین بالاجتهاد و الاجماع من الامامیه 14
- الفصل الرابع اشاره الی کنه استبعاد مخالفه المشهور و دفع توهم الدور فی العمل بالمأثور 17
- الفصل الخامس نقل کلام الاعلام لتحقق المرام 22
- الفصل السادس ازاله شبهه فی هذا المقام ربما یخطر بالاوهام 30
- الفصل السابع ذکر بعض الآیات و الاخبار الداله علی انحصار الادله الشرعیه فی السماع عن المعصوم علیه السلام 34
- الفصل الثامن ذکر جمله من الآیات و الاخبار الداله علی اثبات المتشابه و بیان حکمه 49
- الفصل التاسع ذکر جمله من الآیات و الاخبار الوارده فی ذم الاجتهاد و متابعه الاراء و المنع منهما 66
- الفصل العاشر نقل کلام بعض القدماء فی ذم الاجتهاد و متابعه الاراء 97
- الفصل الحادیعشر نقل کلام صاحب کتاب اخوان الصفافی تزییف الاجتهاد و متابعه الاراء 106
- الفصل الثانی عشر اشاره الی بعض ما یترتب علی الاجتهاد و متابعه الاراء من المفاسد 112
- خاتمه 132
الفصل الرابع اشاره الی کنه استبعاد مخالفه المشهور و دفع توهم الدور فی العمل بالمأثور
اخبار احتیاط و امثال اینها پس معلوم شد که نیست واقعه از وقایع عالم مگر اینکه نصی از برای آن خصوصا یا عموما از احادیث اهل البیت علیهم السلام می باشد و دیگر مانند فرمایش حضرت صادق (ع) و اما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدینه مخالفا علی هواه مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه یعنی هر که از فقهاء که نگاهدارد خود را از شرور و معاصی و نگاهدارد دین خود را از مفاسد نفسانیه و شیطانیه و از شبهات زلات و ضلالات و مخالفت کند هواها و خواهشهای نفس خود را و فرمان بردار باشد مولای خود را پس از برای عوام جایز است که تقلید او کند پس میگوئیم کسیکه عمل میکند برأی خود یا بتاویلات و ترجیحات عقل ناقص خود یا باتفاق آراء مردم و امثال اینها چگونه اطاعه امر مولای خود کرده و از کجا یقین میکند که نفس و دین خود را نگاهداشته و مخالفه هوای نفس نموده تا اینکه
تقلید او جایز باشد و مانند فرمایش آن حضرت (ع) انظر و اعلمکم عمن تاخذونه فان لنا فی کل خلف عدولا ینفون عن هذا الدین انتحال المبطلین و تحریف الغالین و تاویل الجاهلین پس این جماعت چگونه روا میدارند که مردم از ایشان اخذ علم دین خود کنند با این همه تاویلات ظنیه که در متشابهات آیات و اخبار از روی جهل مینمایند و امثال اینها از ادله داله بر عدم جواز تقلید کسیکه از غیر نصوص و ظواهر کتاب و سنه حکم میکند و فتوی میدهد بسیار است و شاید بعضی از آنها در فصول آتیه بیاید دوم- واجب دانسته اند کثیری از ایشان تقلید اعلم را پس میگوئیم اولا معرفه شخص اعلم از برای عامی ممکن نیست زیرا که تا کسی در امری استاد نباشد استاد آن امر