دائره المعارف طهور: اصول عقاید صفحه 234

صفحه 234

حکمت وجود مرگ از نظر مولوی

مولوی ایراد "چرا می میریم؟" و پاسخ آن را به صورت نغزی در یکی از داستانهای مثنوی آورده است:

گفت موسی ای خداوند حساب *** نقش کردی، باز چون کردی خراب؟

نر و ماده نقش کردی جانفزا *** وانگهی ویران کنی آن را، چرا؟

گفت حق: دانم که این پرسش تو را *** نیست از انکار و غفلت وز هوی

ورنه تأدیب و عتابت کردمی *** بهر این پرسش تو را آزردمی

لیک می خواهی که در افعال ما *** باز جویی حکمت و سر قضا

تا از آن واقف کنی مر عام را *** پخته گردانی بدین هر خام را

پس بفرمودش خدا ای ذو لباب *** چون بپرسیدی بیا بشنو جواب

موسیا تخمی بکار اندر زمین *** تا تو خود هم وادهی انصاف این

چونکه موسی کشت و کشتش شد تمام *** خوشه هایش یافت خوبی و نظام

داس بگرفت و مر آنها را برید *** پس ندا از غیب در گوشش رسید

که چرا کشتی کنی و پروری *** چون کمالی یافت آن را می بری؟

گفت یارب ز آن کنم ویران و پست *** که در اینجا دانه هست و کاه هست

دانه لایق نیست در انبار کاه *** کاه در انبار گندم، هم تباه

نیست حکمت این دو را آمیختن *** فرق، واجب می کند در بیختن

گفت این دانش ز که آموختی؟ *** نور این شمع از کجا افروختی؟

گفت تمییزم تو دادی ای خدا *** گفت پس تمییز چون نبود مرا؟

در خلایق روحهای پاک هست *** روحهای تیره گلناک هست

این صدفها نیست در یک مرتبه *** در یکی در است و در دیگر شبه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه