دائره المعارف طهور: اصول عقاید صفحه 236

صفحه 236

به زآن نبدی که اندرین دیر خراب *** نه آمدمی نه شدمی نه بدمی

چون حاصل آدمی در این شورستان *** جز خوردن غصه نیست تا کندن جان

خرم دل آنکه زین جهان زود برفت *** و آسوده کسی که خود نیامد به جهان

بر شاخ امید اگر بری یافتمی *** هم رشته خویش را سری یافتمی

تا چند به تنگنای زندان وجود *** ای کاش سوی عدم رهی یافتمی

حکمت وجود مرگ از نظر خیام

خیام که خود از ایرادگیران از مرگ است (البته منسوب به او است) نکته ای را یادآور می شود که ضمنا جواب به اعتراضهای خود اوست. وی می گوید:

از رنج کشیدن، آدمی حر گردد *** قطره چو کشد حبس صدف، در گردد

گر مال نماند سر بماناد بجای *** پیمانه چو شد تهی، دگر پر گردد

از تهی شدن پیمانه نباید اندیشه کرد، که بار دیگر ساقی پیمانه را پر می کند. هم او می گوید:

برخیز و مخور غم جهان گذران *** بنشین و دمی به شادمانی گذران

در طبع جهان اگر وفایی بودی *** نوبت به تو خود نیامدی از دگران

شاعر، این جهت را به حساب بی وفایی دنیا می گذارد. آری، اگر تنها همین شخصی که اکنون نوبت اوست مقیاس باشد باید بی وفایی نامیده شود؛ اما اگر حساب دیگرانی را هم بکنیم که باید بیایند و دوره خود را طی کنند، نام عوض می شود و بجای بی وفایی باید بگوییم انصاف و عدالت و رعایت نوبت.

ایراد گیری بر مرگ و تشبیه آن به شکستن کوزه های کوزه گر و آرزوی اینکه مبدأ هستی و کارگردان نظام آفرینش درس خود را از کوزه گر بیاموزد، آنچنان کودکانه است که لایق بحث نیست. این گونه اندیشه ها احیانا تفنن شاعرانه و نوعی خیالبافی ظریف هنرمندانه است که ارزش هنری دارد و بس.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه