دائره المعارف طهور: اصول عقاید صفحه 709

صفحه 709

خود پیامبر اکرم (ص) عین همین تعبیر را دارند. ایشان در اوایل بعثت مردم را در تپه "صفا" که یکی از دو طرف سعی صفا و مروه است جمع کردند. در مکه رسم بر این بود که وقتی حادثه مهمی پیش می آمد و می خواستند به مردم اعلام کنند، آن کسی که می خواست اعلام کند به کوه صفا می رفت. پیامبر اکرم (ص) که در دوران قبل از رسالت هم به عنوان امین و صادق و راستگو و مرد فوق العاده و متینی شناخته می شدند بالای تپه صفا رفته و مردم را فراخواندند. مردم جمع شدند. به آنها فرمودند: اگر به شما خبر بدهم که من پشت کوهستان مکه رفته ام و دیده ام که یک لشکر جرار قصد حمله به مکه را دارند آیا قبول می کنید؟ (مقصود امری است که برای خودم مشهود است) همه گفتند: البته، ما از تو جز راستی و درستی ندیده ایم، تو صادق و امین هستی و سخنت را می پذیریم. وقتی از آنها اقرار گرفتند فرمودند: پس من به شما خبر می دهم که ورای این زندگی شما زندگی دیگری هست و آن زندگی دیگر چنین و چنان است، من آنچه را که دیده ام به شما می گویم. ابولهب که عموی پیامبر بود یکدفعه دستهایش را به هم کوبید و گفت: برای یک چنین مطلبی ما را جمع کردی؟! ما خیال کردیم صحبت پول و زندگی است.

غرض این است که وقتی کسی حقیقتی را مشاهده کرده است و آنچه را که می داند به مردمی که نمی دانند اطلاع می دهد آنگاه که مردم او را تکذیب کنند، راهش این است که مرتب قسم بخورد که مطلب همین طور است که من می گویم و اشتباهی در آن نیست و عین حقیقت است. از این نظر قرآن جواب را به همین شکل می دهد: «زعم الذین کفروا ان لن یبعثوا قل بلی و ربی لتبعثن ثم لتنبؤن بما عملتم وذلک علی الله یسیر» (تغابن/7) کسانی که کافر شدند، پنداشتند که هرگز برانگیخته نمی شوند. بگو به پروردگارم قسم که چنین است، البته و البته به پروردگارم قسم که شما مبعوث خواهید شد و تمام کارهایی که امروز انجام می دهید در آینده یک به یک به اطلاع شما خواهد رسید و به حساب اعمال شما رسیدگی خواهد شد و این امر مستبعدی نیست. خداست، وقتی که خدا می گوید، بر خدا همه کارها آسان است. این یک جنبه قضیه است.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه