ترازوی حقیقت، ترجمه میزان الحق جلد 4 صفحه 73

صفحه 73

ص:75


1- المحاسن برقی، ص 251 ؛ بحار الانوار، ج 42، ص 123 و 139 و ج 52، ص 130 ؛ مستدرک سفینه البحار، ج 4، ص 140 ؛ الاختصاص، مفید، ص 78 ؛ صلح الحسن، سید شرف الدین، ص 348.
2- الاقناع فی حل الفاظ ابی شجاع، ج 2، ص 288 ؛ مغنی المحتاج شربینی، ج 4، ص 436 ؛ اعانه الطالبین، ج 4، ص 333 ؛ الثمر الدانی آبی، ص 22 و 23 ؛ المبسوط سرخسی، ج 1، ص 3 ؛ بدائع الصنائع، ج 6، ص 270 ؛ تکمله حاشیه رد المحتار، ج 1، ص 496 ؛ شرح الکبیر ابن قدامه، ج 11، ص 331 ؛ کشاف القناع بهوتی، ج 5، ص 29 ؛ نیل الاوطار، ج 9، ص 230 و 231 ؛ معجم لغه الفقهاء، ص 248 ؛ الکافی، ج 3، ص 180 ؛ عوالی اللئالی، ج 1، ص 33 ؛ الصوارم المهرقه، ص 25 و 26 و 113 و 117 ؛ ریاض السالکین، ج 1، ص 434 ؛ خلاصه عبقات الانوار، ج 3، ص 167 ؛ سنن ابی داود، ج 2، ص 179 ؛ مجمع الزوائد، ج 10، ص 20 ؛ فتح الباری، ج 7، ص 5 و ج 13، ص 18 ؛ عمده القاری، ج 14، ص 180 و ج 24، ص 185 ؛ تحفه الاحوذی، ج 6، ص 374 ؛ عون المعبود، ج 10، ص 4 ؛ بغیه الباحث، ص 310 و 49 ؛ التمهید، ابن عبد البر، ج 4، ص 11 و ج 20، ص 251 ؛ المواقف ایجی، ج 3، ص 643 ؛ فیض القدیر، ج 6، ص 571 ؛ نظم المتناثر من الحدیث المتواتر کتانی، ص 199 ؛ احکام القرآن جصاص، ج 1، ص 615 ؛ المحرر الوجیز، ج 3، ص 445 ؛ تفسیر کبیر رازی، ج 12، ص 158 ؛ الجامع لاحکام القرآن، ج 6، ص 391 ؛ التسهیل لعلوم التنزیل، ج 4، ص 88 ؛ تفسیر البحر المحیط، ج 4، ص 70 و 71 ؛ تفسیر القرآن العظیم، ج 3، ص 331 و ج 4، ص 305 ؛ تفسیر ابی السعود، ج 3، ص 111 ؛ فتح القدیر، ج 4، ص 78 ؛ تفسیر آلوسی، ج 11، ص 80 و 81 و ج 21، ص 73 ؛ اضواء البیان شنقیطی، ج 7، ص 515 ؛ المستصفی غزالی، ص 141 ؛ المنخول غزالی، ص 584 ؛ المحصول رازی، ج 6، ص 133 ؛ تاریخ مدینه دمشق، ج 67، ص 37 ؛ الاصابه، ج 1، ص 21 و 30 ؛ معجم البلدان، ج 4، ص 332 ؛ البدایه و النهایه، ج 1، ص 113 و 114 و ج 6، ص 283 ؛ امتاع الاسماع، ج 12، ص 341 و 366 ؛ اعیان الشیعه، ج 1، ص 115 و 423 و ج 7، ص 80 ؛ قصص الانبیاء، ابن کثیر، ج 1، ص 75 ؛ الصحاح جوهری، ج 6، ص 2179 و 2180 ؛ تاج العروس زبیدی، ج 18، ص 444 ؛ الشافی فی الامامه، ج 4، ص 55 ؛ شرح المواقف قاضی جرجانی، ج 8، ص 373 ؛ احقاق الحق، الاصل، ص 267 ؛ القادیانیه سلیمان ظاهر عاملی، ص 201 ؛ نور الافهام فی علم الکلام، سید حسن حسینی لواسانی، ج 2، ص 4 ؛ شرح احقاق الحق، الملحقات، ج 33، ص 913 ؛ فلک النجاه فی الامامه و الصلاه، فتح الدین حنفی، ص 81 ؛ کشف الارتیاب، سید محسن امین، ص 131 ؛ التوسل بالنبی صلی الله علیه و آله و جهله الوهابیون، ابی حامد بن مرزوق، ص 52 ؛ الفتوحات المکیه، ابن عربی، ج 2، ص 173.

چگونه ممکن است قرن او بهترین دوران باشد و در عین حال، کسانی که او را ندیده اند، بهتر از مردمان آن قرن باشند؟

پاسخ: بر فرض این که صدور این حدیث ثابت شود، جمع آن با احادیث گذشته ممکن است. می توانیم بگوییم دوران رسول خدا صلی الله علیه و آله، به خاطر وجود خود آن حضرت، برترین قرن ها بود. دو قرن بعدی نیز به خاطر وجود اوصیای آن حضرت صلوات الله علیهم برتری داشتند. احادیث گذشته، بدون آن که وجود پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه صلوات الله علیهم را در نظر بگیرد، صحابه و مردم آن زمان را با مردمی که در آینده می آیند، مقایسه کرده است.

و الحمد لله و الصلاه و السلام علی عباده الذین اصطفی محمد و آله.

پرسش شمارۀ 160 (179): مدارا یا ناآگاهی پیامبر(صلی الله علیه وآله) از باطن اصحاب خاص

اشاره

طبق تواتر، بر عام و خاص روشن شده است که ابوبکر و عمر و عثمان، جایگاه ویژه ای در نزد پیامبر صلی الله علیه و سلم داشتند و نزدیکی و هم نشینی آنان با پیامبر، بیش از دیگر مردم بود. آن ها با حضرت، نسبت دامادی داشتند و پیامبر، آن ها را دوست داشت و می ستود. حال این سه نفر، یا این که ظاهراً و باطناً در حیات و ممات پیامبر صلی الله علیه و سلم بر دین خود پایدار بودند؛ یا این که در دین خود هیچ گونه پایداری نداشتند.

با آن همه منزلتی که آنان نزد پیامبر صلی الله علیه و سلم داشتند، اگر بر دین خود پایدار نبودند، یکی از این دو امر لازم می آید: یا پیامبر از باطن آن ها خبر نداشت؛ یا با آن ها مدارا و مماشات می کرد. در هر دو صورت، این بزرگ ترین ایرادی است که به رسول

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه