کلید اسرار صفحه 10

صفحه 10

شمر

نیروهای اطلاعاتی مختار خبر آورده بودند شمر بن ذی الجوشن با گروهی از نزدیکان از شهر کوفه فرار کرده. مختار بلافاصله زربی غلام مخصوصش را صدا کرد و به او گفت:

- هر چه زودتر به جستجوی شمر برو و او را دستگیر کن!

زربی سوار بر اسبی چالاک و تیز پاگروه فراریان را تعقیب کرد. هنگامی که به آنان نزدیک شد. شمر او را شناخت به همراهان خود گفت:

- این غلام را به دنبال من فرستاده اند. شما بروید. من می مانم تا کارش را بسازم!

لحظاتی بعد او و غلام مختار وارد نبردی تن به تن شدند. زربی بسیار شجاعانه و بادلاوری می جنگید. اما شمر در یک فرصت کوتاه ضربه ی غافلگیر کننده شمشیر خود را

بر کمر زربی فرود آورد و او را به شهادت رساند. آن گاه به یارانش پیوست تا به فرار خود ادامه دهند. خبر کشته شدن زربی به مختار رسید. این خبر به شدت او را ناراحت کرد. شمر و همراهانش وارد روستایی به نام کلتانیه شدند. در ابتدای ورود به مردی برخوردند. شمر به سمت مرد رفت و بی هیچ دلیلی شروع به کتک زدن او کرد. مرد بیچاره با التماس گفت:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه