- دعای پدر 1
- حاتم دوران 7
- شمر 10
- حرمله 13
- عمر سعد 16
- عبیدالله بن زیاد 19
- گردش روزگار 23
- خزانه ی غیب 26
- شاهدان بی زبان 30
- راز دل 34
- پاداش خدا 38
- نفرین 41
- کار خدا 45
- دست انتقام 49
- مکافات عمل 53
- قسم دروغ 57
- ایثار 60
- هدیه ی دوست 65
- اسب سیاه 68
- تجارت پرسود 71
- طغیان 74
- کوردل 78
- کبک دری 82
- داستان خوشبختی 85
- همسایه ی بی رحم 91
- شب زلزله 96
- تقاص 100
- فهرست منابع 104
- لیست کتب منتشر شده و در در دست چاپ انتشارات نورالسجاددرسال 89-90 106
تجارت پرسود
روستای کوهستان با بهشهر فاصله ی چندانی نداشت. چشم اندازهای طبیعی، کوه های سرسبز، چشمه های متعدد و باغ های انبوه مرکبات زیبایی آن را دو چندان کرده بود. آیت الله کوهستانی اهل همین روستا بود. در جوانی برای ادامه تحصیلات حوزوی راهی نجف اشرف شد. پس از اخذ درجه ی اجتهاد به ایران بازگشت. او تصمیم گرفته بود در روستای زادگاهش حوزه ی علمیه ای تاسیس کند. به همین خاطر وقتی از نجف به کوهستان آمد تصمیمش را با همسرش در میان گذاشت و گفت:
- حاضری در حق طلاب مادری کنی و من هم پدری تا آن ها را تربیت کنیم و نزد پروردگار روسفید باشیم؟
جواب آن بانوی نیک نهاد مثبت بود و این گونه بود که در سال 1312 شمسی، در اوج اختناق رضاخانی حوزه ی علمیه ی کوچک روستای کوهستان شکل گرفت. طلاب علاقمند از شهرها و روستاها مازندران عازم آن حوزه ی کوچک اما پربرکت شدند. طلاب نوجوان و جوان آیت الله کوهستانی را پدر معنوی خود می دانستند و از شدت علاقه او را آقا جان