کلید اسرار صفحه 91

صفحه 91

همسایه ی بی رحم

خانه ی ما نزدیک میدان اصلی شهر ری بود. هر روز صبح آن مسیر کوتاه را پیاده طی می کردم تا خودم را به بیمارستان فیروزآبادی برسانم. بیمارستان در کنار میدان اصلی شهر ری قرار داشت. روی سر در کاشی شده ی فیروزه ای رنگش با خطی خوش نوشته شده بود:

«این مریض خانه وقف است بر فقرا و رعایا و بیچارگان، لعنت بر کسانی که تخلف نمایند.»

چند ماه پیش وقتی از دانشکده ی پزشکی دانشگاه تهران فارغ التحصیل شدم؛ در آن جا مشغول به کار شدم. آن روز صبح وقتی به حیاط بیمارستان رسیدم. پرستاری به طرفم آمد و گفت:

- آقای دکتر؟

- بله!

- دکتر مسعود مظفری در اتاق عمل منتظر شما هستند.

به اتاق عمل رفتم. دکتر مظفری از جراحان قدیمی و با تجربه بود. از همان ابتدا که به بیمارستان فیروزآبادی رفتم به عنوان دستیار در عمل های جراحی سنگین به او کمک می کردم. وقتی وارد اتاق عمل شدم پیرمردی را

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه