عاشورا محور سازماندهی سیاسی صفحه 1

صفحه 1

مقدمه

اين نوشتار با مقايسه مفهومي بين تحزب و تولّي، تشكل سياسي در اسلام را «ولاء و تولي» مي‌شمرد. و پس از اشاره‌اي سريع به ناكارآمدي احزاب سياسي، به اركان تشكيلات ولايي و تجلي آن در دو خط متقابل و متضاد «حزب‌الله» و «حزب الشيطان» مي‌پردازد.به اعتقاد نويسنده گرچه در زمان پيامبر گرامي اسلام (ص) حزب‌الله پايه‌گذاري شد و نام و نشان رسمي يافت، اما پس از رحلت پيامبر و در فاصله‌اي كوتاه، از صحنه سياسي نظام اسلامي بيرون نهاده شد و مي‌رفت تا در لابه لاي صفحات تاريخ به فراموشي سپرده شود كه حادثه عاشورا جان تازه‌اي بر آن دميد و آن را ديگربار به صحنه آورد. وي با اشاره به نه مورد از كار ويژه‌هاي اين تشكل ولايي و امتيازات آن در سايه جاري عاشورا، فهرستي از آفات و ناروائيهاي احزاب سياسي وارداتي را با نگاهي دوباره به ناكارآمدي آنها در صحنه سياسي ايران طرح نموده سخن را به پايان مي‌برد. انسان در طول حيات نه‌چندان كوتاه خود گونه‌هاي متنوعي از مشاركت‌هاي اجتماعي را متناسب با تحولات فكري و زيستي خود پشت سر نهاده و اندوخته‌هايي بس‌گرانبها در اين زمينه كسب كرده،و دريافته است كه مراتبي از كمال و فلاح را جز با حضور در جمع و بهره‌مندي از توانايي‌هاي جمعي به دست نمي‌آورد و از همين رو نقش مثبت و شايد بي‌بديل تشكل و تعامل و همگرايي را در دستيابي به اهداف و مقاصد فردي و جمعي نبايد و نمي‌تواند انكار نمايد. واژه‌اي كه در گفتگوهاي معاصر عنوان تشكل‌هاي سياسي اجتماعي قرار گرفته است كلمه «حزب» است و ما در اين مقال با مروري گذرا به مفهوم لغوي و تعاريف اصطلاحي اين واژه به بررسي عناوين زير خواهيم پرداخت: - جايگاه حزب و تحزب در ساختار سياسي اجتماعي اسلام؛ - حزب‌الله و اركان و كاركردهاي آن؛ - نقش عاشورا در تشكل جامعه اسلامي.

مفهوم حزب و تحزب

حزب در لغت به گروهي از مردم كه به گرد هم آمده باشند گفته مي‌شود - الطائفة من الناس، جماعة الناس - و در اصل به معناي گردآمدن و يا مجموعه‌اي به هم پيوسته است - تجمع الشيي‌ء و الطائفة من كل شي‌ء حزب - بنابراين به گروهي هم رأي و همراه و يا دسته‌اي از آيات هم‌سو و هم‌جهت و يا به قطعه‌اي از زمين كه خاك آن فشرده و روي هم انباشته باشد حزب گويند. [1] و تحزب به معناي تجمع و به هم پيوستن گروهي از انسانهاي هم فكر مي‌باشد، ضمن اينكه در وزن «تفعّل» به مفهوم كارورزي و كوشش براي دستيابي به هماهنگي و هم‌فكري را با خود دارد. [2] . چه اينكه تحازب و محازبه نيز، معناي تعصب ورزيدن براي همديگر و تلاش نمودن براي هم‌سالي و هم‌نوايي با ياران در رسيدن به هدف واحد و تمايل و تعاطف به يكديگر را مي‌رساند. [3] و اما در اصطلاح: در فرهنگنامه‌هاي سياسي، دهها تعريف از حزب آمده است كه با ملاحظه آنها و به اختصار مي‌توان گفت: حزب، شكل خاصي از سازماندهي نيروهاي اجتماعي است كه به هدف كسب قدرت و يا حفظ آن و يا نقش آفريني در تصميم‌گيري‌هاي سياسي شكل مي‌گيرد. منشأ هم‌گرايي آنها، آرمانها، باورها و ديدگاههاي مشترك سياسي اجتماعي است كه در ضمن مرامنامه يا اساسنامه نوشته يا نانوشته‌اي به اجراي آن متعهد مي‌شوند. [4] مي‌دانيم كه توسعه احزاب سياسي و تأثير و نفوذ قانونمند آن در ساختار نظام‌هاي سياسي همزاد توسعه دموكراسي نوين غرب است و پيش از آن در تاريخ سياسي و مُدون جوامع انساني نمونه‌هاي گوناگوني از تشكلهاي اجتماعي را مي‌توان نام برد كه به نحوي در پوشش تعريف فوق بوده و در عصر خود يك حزب سياسي به شمار مي‌آمده و در تأسيس يا تقويت و يا تغيير قدرت سياسي نقش اساسي داشته است، ولي اصرار نويسندگان غربي بر اين است تا آغاز پيدايش احزاب را به اواخر قرن هفدهم ميلادي و به تلفيق گروههاي پارلماني و كميته‌هاي انتخاباتي و تحول تدريجي و تاريخي انتخابات انگلستان محدود كنند. [5] روح توحيدي و يكتانگر اسلام با مفهوم لغوي حزب و تحزب به معناي گروهي از انسانهاي هم‌فكر و همراه به اعتبار رويكردي كه به يگانگي و هماهنگي دارد، موافق است؛ اما اگر لازمه اين همگرايي گروهي موجب دسته‌بندي در صفوف به هم‌پيوسته جامعه و القاي گونه‌اي از مرزبندي و تشتت در ميان مردم باشد و يا اگر هدف و انگيزه آن تنها تصاحب قدرت سياسي، تفوق و فزون‌طلبي باشد، آن را نفي نموده و مردود مي‌شمرد. وقتي به هنگام معرفي احزاب گفته مي‌شود:«در كشورهاي نوين، پيكار سياسي ميان سازمانهاي كم و بيش تخصصي كه نوعي ارتش سياسي به شمار مي‌آيند جريان مي‌يابد. اين سازمانها گروه‌بندي‌هاي بنيان يافته، منظم و مرتبي هستند كه براي مبارزه در راه قدرت ساخته شده‌اند و منافع و هدفهاي نيروهاي اجتماعي گوناگوني را بيان مي‌كنند و خود هم به درستي وسيله كار كرد سياسي آنان مي‌باشند - و بالاخره اينگونه خلاصه شود كه: - خصلت تشكل يافته پيكار سياسي يكي از مشخصات اساسي عصر ماست.» [6] قطعاً اسلام با چنين مفهومي از حزب و تحزب و با چنين رويكردي به سياست حزبي در تضاد است زيرا در جامعه اسلامي «المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض» [7] هستند و تضاد منافعي وجود ندارد و نبايد داشته باشد تا طبقات و قشرهاي اجتماعي در مقابل هم صف‌آرايي نمايند. چه اينكه همگان بايد بدانند:«تلك الدار الاخرة نجعلها للذين لا يريدون علواً في الارض و لا فساداً: [8] سراي آخرت را براي كساني قرار مي‌دهيم كه در زمين خواستار برتري و فساد نيستند.» در ساختار سياسي اسلام قدرت‌طلبي و تفرعن و سركشي جايگاهي ندارد و اگر چنين زمينه‌هايي بروز نمايد بايد با اصل چنين رويكردي مقابله نمود نه اينكه به خاطر توجيه و قانونمند نمودن آن به جنگ احزاب متوسل شد. كلمه حزب به معناي لغوي آن در قرآن كريم هم به صورت جمع - و مفهوم تعدد - به كار رفته و هم به صورت مفردو مصداق واحد آمده است. در يازده مورد با لفظ جمع و در اشاره به باندهاي قدرت در برابر اسلام و دين حق به كار برده شده و در هشت مورد با لفظ مفرد - حزب - و يك بار نيز با تعبير - حزبين - آمده است. جالب اينكه در سه مورد با تركيب مضاف «حزب‌الله» و سه مورد نيز تركيب مضاف «حزب الشيطان» - يك مورد مضاف به ضمير (حزبه) مي‌باشد. قرآن كريم ابتدا اديان الهي را به عنوان «امت واحد» درعين تفاوت در شرايع و كاركردها مي‌ستايد. آنگاه با نگاهي منفي به دسته‌بندي‌هايي كه توسط پيروان اين اديان بر سر تصاحب منافع صورت گرفته است، اين تشتت را ناشي از تعصبات نارواي فردي و موجب از هم گسستن روال طبيعي امور مي‌شمرد. قرآن در سوره انبياء پس از شمارش پيامبران و اشاره به فرازهايي از تاريخ آنان مي‌گويد:«انّ هذه امّتكم امّة واحدة و انا ربّكم فاعبدون و تقطّعوا امرهم بينهم كلّ الينا راجعون؛ [9] .اين است امت شما كه امّتي يگانه است و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستيد ولي آنان وحدت خود تكه‌تكه كردند، همه به سوي ما باز مي‌گردند.» و در سوره مؤمنون مي‌گويد:«و انّ هذه امتكم امّة واحدة و أنا ربّكم فاتقون. فتقطعوا امرهم بينهم زبراً كلّ حزب بما لديهم فرحون؛ [10] .در حقيقت اين امت شماست كه امتي يكپارچه است و من پروردگار شمايم، پس از من پروا داريد. پس كارشان را ميان خود پاره پاره كردند و دسته دسته شدند و هر دسته به آنچه داشتند دل خوش كردند». در آيه نخست آنان را از تكه‌تكه شدن بر حذر مي‌دارد و در آيه بعد آن را نتيجه تعصب حزبي مي‌شمرد. و شايد از همين رو در تمامي يازده موردي كه حزب با لفظ جمع - احزاب - آمده است در مقام نكوهش و تقبيح و در تضاد با مؤمنان ذكر شده است. مي‌توان گفت در ادبيات سياسي صدر اسلام و تا قرنهاي اخير واژه «ولاء» و «تولي» اجمالاً همان كاربردي را داشته است كه امروزه كلمه حزب و تحزب در ادبيات سياسي دارد. [11] و اگر در فرصتي كوتاه از اين منظر نگاه مجددي به واژه ولاء و تولي داشته باشيم در خواهيم يافت عناصري چون: داشتن تشكيلات سازماني پوشش دهنده، داشتن پايگاه اجتماعي و برخوردار از پشتوانه مردمي و مصمم و پا به ركاب بودن براي كسب قدرت سياسي كه از مؤلفه‌ها و اركان يك حزب سياسي است در مفهوم «ولايت» كه «در اصطلاح اولي قرآني يعني به هم‌پيوستگي و هم‌جبهگي و اتصال شديد يك عده انساني كه‌داراي يك فكر واحد و جوياي يك هدف واحد هستند، در يك راه قدم بر مي‌دارند. براي يك مقصود تلاش و حركت مي‌كنند» [12] نهفته است. و راغب اصفهاني مي‌گويد:«الولاء و التوالي: ان يحصل شيئان فصاعداً حصولاً ليس بينهما ما ليس منهما و يستعار ذلك للقرب من حيث المكان و من حيث النسبة و من حيث الدين و من حيث الصداقة و النصرة و الاعتقاد؛ [13] ولاء و توالي، در كنار هم قرار گرفتن دو چيز يا بيشتر است، به نحوي كه چيزي جز خود آنان در ميانشان فاصله نباشد. اين كلمه براي نزديكي مكاني يا نسبت و خويشي و يا ديني و يا دوستي و همياري و همفكري در بين افراد به كار مي‌رود». يك حزب سياسي متشكل از تعدادي - دو يا بيشتر - افراد همفكر و صميمي است كه نزديكي منطقه سكونت يا نزديكي فاميلي يا ديني و اعتقادي و يا اخلاقي و رفتاري و... آنان را به هم پيوند داده است. البته تبيين كامل اين موضوع نيازمند بحثي گسترده و مستقل مي‌باشد و تنها براي موضوع مورد نظر به يك نكته اشاره مي‌كنيم.

طبيعت تحزب و تولي

واقعيت اين است كه احزاب شكل تكامل‌يافته گروههاي ذي‌نفوذ يا باندهاي قدرت است كه همزمان با تشكيل حكومت‌هاي پارلماني چهارچوب تعريف شده به خود گرفت و خود را قانونمند نمود. [14] و كاركرد اصلي احزاب نوعي رقابت نهادينه براي دسترسي به قدرت و سامان دادن به اين رقابت‌هاست. داشتن مجوز فعاليت، اساسنامه، آئين‌نامه مدوّن، آمار و مشخصات اعضا و...گرچه به نام قانونمند نمودن و جهت دادن به اين رقابتها و به نحوي به كنترل درآوردن آن است، اما ناگفته پيداست كه گردانندگان مقتدر احزاب خود سوداگران ماهري در ميدان سياستند و تا سودي را براي حزب خود احراز نكنند امتيازي نمي‌دهند و چنين محدوديتهايي را نمي‌پذيرند. عناويني چون: رسميت داشتن حزب و با نام و نشان بر زبان سياستمداران جاري شدن و در رديف ديگر احزاب مقتدر قرار گرفتن و...پيرايه‌هايي هستند كه بر شكوه حزب مي‌افزايد و اكثريت مردم چنين مي‌پندارند: «كثرة المباني تدل علي كثرة المعاني»، و اينها همه در ميدان رقابت نقش‌آفرين است. آيات 52 و 53 سوره مؤمنون خودمحوري و تعصب را همزاد تحزب و زاييده طبيعت آن شمرده و فرايند آن دو خصلت را كه رقابت حزبي - لجام گسيخته - [15] است مورد نكوهش قرار مي‌دهد و در سوره روم آن را شرك مي‌شمرد و اساس همه اين خصال ناپسند را هواهاي نفساني مي‌داند. [16] .تحزب گرايشي اجتماعي و عقيدتي است كه از تار و پود عقلانيت و احساس بافته شده و زمينه‌ساز نوعي وابستگي عاطفي مي‌گردد و اين خود تا حدي كه موجب گسست از بيگانگان و پايبندي به مجموعه خودي و احساس پيوستگي با جامعه و جمع مي‌شود ضروري و مهم است، اما گاهي - و در اثر غلبه احساس بر عقل - از اين حد فراتر رفته دستورات حزبي به جاي اينكه راهنماي راه و نسخه دارو به حساب آيد، اصالت يافته، نوعي سلطه همه جانبه فكري، سياسي، اعتقادي و حتي اخلاقي را به گونه پنهان بر افراد مجموعه ايجاد نموده، راهي كه بايد به وحدت اجتماعي و مشاركت و همدلي منتهي شود باعث تشتت و تفرقه و تكه‌تكه شدن جامعه مي‌گردد.«نظامهاي حزبي از يك سو معرف نظام دموكراسي و تبلور جامعه مدني هستند و از سوي ديگر بنيانهاي دموكراسي را در عمل متحول ساخته...از وسيله به هدف تبديل شده‌اند. وقتي حزب پيروز همزمان قوّه مقننه و قوه مجريه را در دست مي‌گيرد عملاً انديشه تفكيك قوا را بي‌معنا مي‌سازد. و وقتي بنا به ماهيت فعاليتهاي سازماني منافع حزب، اهداف و آرمانهاي آن بر همه چيز اولويت پيدا مي‌كند؛ در واقع انديشه منافع عمومي يا اراده همگاني به فراموشي سپرده مي‌شود.» [17] با نگاهي مجدد به آيات سوره مؤمنون و انبيا مي‌توان گفت: اولاً خط انبياء الهي خط واحدي است كه از بعثت اوّلين پيامبر تا پايان رسالت آخرين آنها - پايان عالم - در مسير واحدي حركت نموده و تفاوت شرايع و تغيير فروعات در يگانگي اين خط سير خدشه وارد نمي‌كند. و ثانياً تقابل و تضادي كه در تاريخ بين پيروان پيامبران ايجاد شده ناشي از انحرافي درون سازماني است كه اعضاي امت واحده در اثر تبعيت از هواهاي نفساني خود اين حزب واحد را تكه‌تكه نموده و بي‌اعتنا به رنج جانكاه اين بدن زنده تكه پاره شده هر يك به پاي حصه خود شادماني مي‌كنند. حاصل اين نگاه آن است كه اگر تعداد احزاب و رقابت‌هاي آنان و تكيه و تأكيد بر ديدگاههاي حزبي در حد تفاوت سليقه‌ها و براي شكوفايي استعدادها به تناسب تفاوت شرايط زماني و مكاني باشد و اينها همه تجليات متفاوت يك حقيقت باشد، نه تنها منعي ندارد كه ضرورت حيات و لازمه حركت است. ولي اگر اين تعدد و تعصب منجر به تكه‌تكه شدن جامعه يك‌دست و يك‌دل و صرف توانايي‌ها در مسير پيكار بر سر تقسيم قدرت و معامله بر سر تعادل بين سورها و سرمايه‌ها باشد، - جز شادماني كودكانه يا سفيهانه بر سر مرداري بي‌روح نيست. بر خلاف مفهوم حزب و تحزب كه در آن نوعي رقابت و تفرقه نهفته است، مفهوم ولاء و تولّي همراه هماهنگي و همدلي در عين استقلال است به نحوي كه انسان به دلخواه خود در يك سازمان متشكل جايگاه خود را مي‌يابد. با مروري بر آيات 51 تا 58 سوره مائده كه در واقع مباني تأسيس يك تشكل سياسي الهي را بنيان مي‌نهد؛ بخشي از اركان و مؤلفه‌ها و كاركردهاي يك تشكل را مي‌توان ملاحظه نمود. يكم: ولاء و تولي مهم‌ترين ركن تشكل - تحزب - در فرهنگ سياسي اسلام است بلكه بايد گفت تولي همان تحزب است - و من يتوّل اللّه و رسوله و الذين آمنوا فانّ حزب‌الله هم الغالبون - يعني كسي كه ولايت الهي و...را پذيرفته باشد در تشكيلات حزب الهي جاي گرفته است و چنين حزبي پيروز است. دوم: تحزب در اصطلاح سياسي، همراهي و همدلي و پابه‌پاي يكديگر حركت كردن است و همين خود اوّلين ركن در تحقق ولايت است و در اين فرقي بين اعضاي اصلي، كادر مركزي و رهبري تشكيلات و حتي هواداران آن نيست. به عبارت ديگر، در تشكل ولايي هر يك از وابستگان به اين تشكل موظف به رعايت حال و استقلال ديگر اعضاي مجموعه‌مي‌باشند. سوم: از ديگر مفاهيم ولايت كه ملازم و يا لازمه نكته قبل است وجود يك نحوه تعهد متقابل بين تمامي اعضا با يكديگر و نيز تعهد متقابل بين اصل تشكل و يكايك اعضا است - اين دو نكته از مفهوم لغوي ولي استفاده مي‌شود. چهارم: تحزب و همگرايي - تولي - در پيروزي سياسي نقش اساسي دارد. البته پيروزي‌واقعي كه موجب رستگاري نيز هست تنها در تحزب و تولي به ولايت الهي تحقق مي‌يابد. بنابراين بدون تشكل هيچ گونه پيروزي ميسر نخواهد بود: فانّ حزب‌الله هم الغالبون، هم المفلحون. [18] پنجم: مبناي تولّي - تشكل ولايي - احساس مودت و محبت متقابل است؛ محبتي كه اعضا را در برابر هر نوع مشكل و مانع مقاوم مي‌كند و آنان را نسبت به خودي مهربان و متواضع و نسبت به بيگانه نفوذ ناپذير مي‌نمايد تا براي تحقق اهداف تشكيلات از هيچ تلاشي دريغ‌نورزند:«يحبّهم و يحبّونه اذلّة علي المؤمنين اعزّة علي الكافرين يجاهدون في سبيل الله و لا يخافون لومة لائم؛خداوند آنان را دوست مي‌دارد و آنان نيز او را دوست داردند. اينان با مؤمنان فروتن و بر كافران سرفرازند. در راه خدا جهاد مي‌كنند و از سرزنش هيچ ملامتگري نمي‌هراسند». ششم: رابطه ولايي يك وابستگي و رابطه يك‌طرفه و تنها اعتقادي و نظري نيست، انسان بر اساس وابستگي كه پيدا مي‌كند سبك زندگي خود را با آن قالب تطبيق مي‌دهد، او نمي‌تواند از يك سو مدعي ارتباط يك تشكيلات باشد و از سوي ديگر با رقباي آن نيز رابطه تشكيلاتي داشته باشد. و يا در برابر هجوم به سياست‌هاي تشكيلات خود بي‌تفاوت باشد. به عبارت ديگر انسان در اثر وابستگي تشكيلاتي منافع و شخصيت و بلكه موجوديت خود را با منافع و موجوديت تشكيلات هم‌سو و متحد مي‌بيند و هر كسي كه از منافع و شخصيت خود دفاع نكند بيمار و نيازمند درمان و يا جراحي است:«يا ايّها الذين آمنوا لا تتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزواً و لعباً من الذين اوتو الكتاب من قبلكم و الكفّار اولياء...؛اي مؤمنان، كساني را كه دين شما را به ريشخند و بازي گرفته‌اند چه از آنان كه قبل از شما به آنان كتاب - آسماني - داده شده و چه از كافران، ولي خود مگيريد...» و در سوره مجادله:«لا تجد قوماً يؤمنون بالله و اليوم الاخر يوادّون من حادّ الله و رسوله و لو كانوا اباءهم او ابناءهم...؛گروهي كه به خدا و پيامبر و روز بازپسين مؤمنند، دوستدار مخالفان خدا و رسول نخواهي يافت. حتي اگر - آن مخالفان - پدران و فرزندان و... آنان باشند». و در سوره مائده:«فتري الذين في قلوبهم مرض يسارعون فيهم...؛مي‌بيني كساني كه بيمار دلند در دوستي با آنان مي‌شتابند». هفتم: آخرين و مهم‌ترين نكته اينكه رهبري در تشكل‌هاي انساني همانند مهندسي زبردست و معماري ماهر است كه از مصالح بر روي هم انباشته و از هم‌گسسته، ساختماني مقاوم و زيبا و سودمند و در جهت دستيابي به اهداف و مقاصد مورد نظرمي‌سازد.

حزب الله و حزب الشيطان

محور تشكل و همگرايي انسانها فقط خداوند و تولي به ولايت او و كساني كه در پوشش ولايت او هستند مي‌باشد و جز او هيچ كس ديگري نمي‌تواند تشكل‌هاي پايدار و ماندگار انساني را سامان دهد، زيرا او بي‌نياز است ولي ديگران مي‌خواهند تا از توان اجتماعي بهره برند و اجتماعات بشري را وسيله قدرت و اقتدار خود نمايند و احساسات و علايق توده‌ها و مشاركت مدني آنها را نردبان ترقي خود قرار دهند و رأي و امضاي مردم را سند مشروعيت يك سليقه حزبي با يك باور شخصي قلمداد كنند. اسلام به همان شدت كه اصرار دارد همه انسانها بر محور ولايت الهي همبستگي - تولي - داشته باشند، به همان شدت و بلكه شديدتر از آن از وابستگي روحي و فكري و رفتاري به‌جاذبه‌هاي غير الهي و از تولي اربابان غير الهي پرهيز مي‌دهد و هر نوع وابستگي‌و هواداري را نوعي شرك مي‌شمارد. ملاحظه خط سيري كه در آيات ذيل براي مؤمنان ترسيم مي‌شود تأكيد بر اين سخن است. قرآن كريم در آغاز همه زنان و مردان مؤمن را ولي همديگر مي‌خواند:«و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض...» [19] و نيز مؤمناني كه هجرت كرده و در جهاد شركت كرده‌اند و هم چنين آنان كه به مسلمانان مأوا داده و آنان را ياري كرده‌اند، همه را وليّ هم مي‌خواند:«ان الذين آمنوا و هاجروا و جاهدوا... والذين آووا و نصروا اولئك بعضهم اولياء بعض...» [20] و سپس مي‌فرمايد:«و من يتوّل الله و رسوله و الذين آمنوا فان حزب‌الله هم الغالبون». و آنگاه با تأكيد مي‌فرمايد:«انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا». با توجه به اين نكته كه ولايت مؤمنان و پيامبر و خداوند در طول يكديگر و از هم انفكاك‌ناپذير است و تقابلي با هم ندارند و هيچ‌گونه زمينه تشتت و تفرقه راه ندارد؛ چه اينكه مي‌فرمايد:«انّ اولي الناس بابراهيم للذين اتبعوه و هذا النبي و الذين آمنوا - و در آخر - و اللّه ولي المؤمنين؛ [21] .در حقيقت نزديك‌ترين مردم به ابراهيم همان كساني هستند كه پيرو اويند و نيز اين پيامبر و كساني كه به آئين او ايمان آورده‌اند و خدا وليّ مؤمنان است.» و بالاخره:انّ وليّيّ اللّه الذي نزّل الكتاب و هو يتولي الصالحين؛ [22] .در حقيقت ولي من خداوندي است كه قرآن را نازل كرده و همو ولي صالحان نيز هست». در خط مقابل نيز در آغاز بدنبال ولايت مهاجرين و انصار مي‌فرمايد:«و الّذين آمنوا و لم يهاجروا ما لكم من ولايتهم من شئ حتّي يهاجروا...؛ [23] .آنان كه ايمان آورده‌اند ولي مهاجرت نكرده‌اند هيچ گونه رابطه ولايي بين شما و آنان نيست مگر اينكه مهاجرت كنند...» و در يك مرحله گسترده‌تر مي‌فرمايد:«يا ايّها الذين آمنوا لا تتّخذوا آباءكم و اخوانكم اولياء ان استحبوا الكفر علي الايمان و من يتولّهم منكم فاولئك هم الظالمون؛ [24] .اي مؤمنان اگر پدران و برادرانتان كفر را بر ايمان ترجيح دادند با آنان همياري نكنيد و هر كه از ميان شما تولاي آنان را داشته باشد او از ستمكاران است». و سپس همراه با معيار مي‌فرمايد:«يا ايها الذين آمنوا لا تتخذوا عدوّي و عدوّكم اولياء؛ [25] .اي مؤمنان دشمنان مرا و خودتان را وليّ بر نگزينيد». و آنگاه مي‌فرمايد:«يا ايها الذين آمنوا لا تتخذوا الكافرين اولياء من دون المؤمنين...؛ [26] .اي مؤمنان به جاي مؤمنان با كافران رابطه ولايي برقرار نكنيد...». چرا كه:«و انّ الظالمين بعضهم اولياء بعض و الله ولي المتقين؛ [27] .در حقيقت ستمگران با يكديگر همراهند و بر يكديگر ولايت دارند و خداوند وليّ پرهيزكاران است». و نيز:«و الذين كفروا بعضهم اولياء بعض، الّا تفعلوه تكن فتنة في الأرض و فساد كبير؛ [28] .و كافران ولي يكديگرند - شما ولي آنان نيستيد - اگر - اين ملاك را رعايت - نكنيد در زمين فتنه و فسادي بزرگ پديد آيد». و هم چنين:«و الذين كفروا اوليائهم الطاغوت يخرجونهم من النور الي الظلمات...» [29] و در آخر:«...انهم اتخذوا الشياطين اولياء من دون الله و يحسبون انهم مهتدون؛ [30] .آنان - گمراهان - شياطين را ولي خود برگزيدند و خيال مي‌كنند راه درستي يافته‌اند». و شكي نيست كه:«و من يتخذ الشيطان ولياً من دون الله فقد خسر خسراناً مبيناً؛ [31] .هر كه شيطان را به جاي خداوند وليّ برگزيند به زيان آشكاري دچار شده است». با مروي بر اين دو خط سير مي‌توان خطوط سياسي و جبهه‌ها را از هم بازشناخت. گروهي پا به پاي خدا و رسول او و مؤمنان نمونه‌اي كه همواره در عبادت خدا و خدمت به‌خلقند و:رضي الله عنهم و رضوا عنه اولئك حزب‌الله الا انّ حزب‌الله هم المفلحون؛ [32] .خداي از آنان خشنود و آنان نيز از خدا راضي هستند، هم آنان حزب‌الله هستند و تنها حزب‌الله رستگارانند». و گروهي ديگر همراهي با ستمگران و كافران و مدعيان فرهنگ و تمدن [33] را دورانديشي خردمندانه پنداشته و خود را چيزي انگاشته‌اند:«...يحسبون انّهم علي شيي‌ء الا انهم هم الكاذبون. استحوذ عليهم الشيطان فانساهم ذكر الله اولئك حزب الشيطان الا انّ حزب الشيطان هم الخاسرون؛ [34] .آنان كه با بيگانگان رابطه برقرار كرده‌اند - چنان پندارند كه حق به جانب آنهاست آگاه باش كه آنان همان دروغگويانند. شيطان بر آنان چيره شده و خدا را از يادشان برده است. آنان حزب شيطانند. آگاه باش كه حزب شيطان همان زيانكارانند».

تجلي عيني حزب الله

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه