تقیه از دیدگاه مذاهب و فرقه های اسلامی غیرشیعی صفحه 161

صفحه 161

گنجایش آن را ندارد که آنچه همه آنها در این باره گفته وانجام داده اند ذکر شود، چه این امر به بررسی جداگانه وگسترده ای نیازمند است از این رو ما تنهابرخی از نمونه های فقهی این موضوع را که بر زبان فقیهان و مفسّران هر مذهب شایع است به شرح آتی ذکر می کنیم.

تقیّه در فقه مالکی

امام مالک بن انس (ت/ 279ه ) در کتاب المدوّنه الکبری وقوع طلاق را از سوی کسی که

بدان اکراه و مجبور شده محقّق ندانسته و به قول ابن مسعود صحابی استناد کرده که گفته

است: «هر سخنی که دو تازیانه حاکمی را از من دفع کند من آن را بر زبان می آورم»(1).

شکّ نیست استناد به این گفتار بدین معناست که به هنگام اجبار واکراه گفتن خلاف واقع جایز است هرچند اکراه با دو ضربه تازیانه باشد.

همچنین ابن عبدالبرّ نمری قرطبی مالکی (ت/ 463ه) به عدم وقوع عتق و طلاق اکراه شونده فتوا داده(2)، واگر در عتق و طلاق به هنگام اکراه اجبار از سوی ستمگری تقیّه جایز نبود به وقوع آنها رأی می داد.

به همین گونه علمای مالکی بر زبان آوردن کلمه کفر را به هنگام اکراه و اجبار از روی تقیّه

برای حفظ جان جایز شمرده و در این حال پایداری و استواری قلب را بر ایمان واجب دانسته اند.

ابن عربی مالکی (ت/ 543ه) گفته است: کسی که از روی تقیّه کافر شود و دلش بر ایمان مطمئنّ واستوار باشد احکام مرتدّ براو جاری نمی شود چه او در دنیا معذور و در آخرت آمرزیده است، سپس تصریح کرده است که در این مورد خلافی نیست.

از اموری که به هنگام اکراه و اجبار تقیّه در آن صحیح می باشد زناست، چه در این صورت اقدام بر آن جایز است و بر اکراه شونده حدّ جاری نمی شود.

و نیز تصریح کرده است هرگاه اکراه و اجبار بر هر یک از فروع دین واقع شود اکراه


1- المدوّنه الکبری / مالک بن انس 3:29 - کتاب الإیمان بالطّلاق و طلاق المریض، تحت عنوان ما جاء فی طلاق النصرانیه والمکره والسکران.
2- الکافی فی فقه اهل المدینه المالکی / ابن عبدالبرّ:503.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه