سفری به خاکساری: پژوهشی پیرامون حج و عمره بر اساس آیات و روایات جلد 2 صفحه 187

صفحه 187

یَعِزُّ وَاللهِ عَلیَّ فِراقُکَ.

وای برادر! وای عباس! وای خون قلب و جان ا! وای نور چشمم! وای من با اندکی یاور! به خدا سوگند دوری از تو بر من دشوار است!(1)

آن حضرت علیه السلام گریه ی شدیدی فرمود. ولی شاید مصیبت و داغ و درد آن شاه کم سپاه آن جا به اوج خود رسید که سکینه خاتون در برابرش قرار گرفت و خبری از عمو خواست. اباعبدالله علیه السلام در برابر این پرسش دردانه اش، همه ی سوز و گداز قلبی خویش را در این جمله خلاصه فرمود:

یا بِنتاهُ اِنَّ عَمَّکَ العَبّاسَ قُتِلَ وَ بَلَغَت رُوحُهُ الجِنانَ.(2)

دخترم! عمویت عباس کشته شد و روحش به بهشت واصل شد.

وقوف در مشعر

«مأزمین» مرز عرفات و مشعر

با پایان یافتن روز نهم ذی حجه، هجرت حجاج به سوی وادی مشعر آغاز می شود. پیش از ورود به مشعر در حد فاصل میان عرفات و این وادی، تنگه ای به نام «مأزِمَین»(3) واقع است. این نقطه ی مرزی، محل فرو ریختن گناهان و بخشودگی معصیت های انسان هاست. البته به شرط آن که خود را از پلشتی درونی «کبر» پیراسته باشند. آنگونه که در کلام


1- موسوعه الامام الحسین، ص ٢٧٢، به نقل از معالی السّبطین.
2- همان، ص 475، به نقل از معالی السّبطین،
3- مَأزِم به راه باریک بین دو کوه (تنگه) اطلاق می شود (المعجم الوسیط، ج 1، ص 16).
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه