- مقدمه ناشر 1
- مقدمه مؤلّف 5
- اشاره 9
- بخش اول سرّ تشریع عبادت 9
- گوشهای از اسرار تشریع عبادت 10
- عبادات از نظر اثرگذاری روحی مختلفند 10
- عمل زنده و با روح، منظور است 12
- حجّ بیروح، آثار زنده نخواهد داشت 13
- بخش دوم آثار اجتماعی حج 14
- اشاره 14
- 1- حج، تراکم قوای متکثّره در نقطه واحده است 15
- اشاره 15
- حج، سیر ارتقای انسان به سوی عالم بالاست 17
- دعوت به حج، دعوت به توحید قواست 17
- جاذبیّت کعبه، خارقالعاده است 18
- چه عاشقانه به دور کعبه میچرخند 19
- گرایش مردم به کعبه، یک گرایش عادی نیست 19
- چرا باید پاسداران معنویّت در وادی غیر ذیزرع اقامت کنند؟ 20
- چه سرمایه بزرگی، به مسلمانان اعطا شده است! 21
- 2- کعبه، ضامن بقای جامعه بشری است 22
- اشاره 24
- 3- کعبه، پناهگاه جامعه انسانی و خانه امن بشر است 24
- پیشبینی روایات درباره متروکیّت کعبه و آثار شوم آن 26
- تعطیل حج و از هم پاشیدن جامعه آدمیان 26
- اشاره 26
- 4- حجّ، حقّ واجب خدا بر انسان است 26
- منعم حقیقی خداست و شکرش واجب عقلی است 27
- تعبیر خاصّ قرآن در موضوع حج 27
- زیارت کعبه، چه تجارت پرسودی است 28
- دعوت به حج، منّتگذاری خدا بر انسان است 28
- به محض نیّت حج، باب رحمت مفتوح میشود 29
- گوشهای از برکات اعجابانگیز حج از لسان روایات 29
- حجّاج از نظر بهره برابر نیستند 29
- علّت اختلاف در بهره چیست؟ 30
- حُجّاج، میهمانان خدا هستند 31
- حج، بازار آخرت است 31
- چه مبارک عملی است، طواف خانه حق 32
- پیرامون کعبه، باران رحمت و مغفرت میبارد 32
- نگاه به کعبه هم رحمتانگیز است 32
- راستی که تارک حج، فاقد رمز انسانیّت است 33
- کفر تارک حج به چه معنی است؟ 34
- تارک حج، روز قیامت در صف یهود یا نصاری محشور میشود 35
- 5- حج، مایه قوّت دین است 36
- تارک حج در قیامت، نابینا خواهد بود 36
- 6- کعبه، عَلَم و نشانه اسلام است 38
- 7- حج، نابودکننده فقر و عصیان اجتماعی است 40
- 8- تعطیل حج، مستلزم ضعف نیروی دین و استیلای کفّار بر مسلمین است 40
- اشاره 40
- دولتهای اسلامی وظیفه دارند مردم را به انجام حج، مجبور کنند 40
- تعطیل حج عذاب خدا را نزدیک میکند 41
- 9- هیچ عمل صالحی جای حج را نمیگیرد 42
- اشاره 42
- انفاق یک کوه طلای سرخ در راه خدا، با حج برابری نمیکند 43
- یکِ بهتر از دو میلیون 43
- نه خود، ترک حج کنید و نه موجب انصراف دیگران بشوید 43
- برکات حج، شامل حال تمام جهانیان میشود 44
- 10- آثار درخشان حجّ، در جوامع مسلمانان، کجاست؟! 46
- اشاره 46
- نگرانی پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله از وضع حجّ در آخرالزّمان 47
- پس ناچاریم که به این واقعیّت تلخ، معترف باشیم 48
- بخش سوم اسرار روحی حج 49
- اشاره 49
- 1- بذل عنایت درباره انسان 50
- 2- حجّ، نمایشی جامع از سیر روحی انسانهای کامل در مسیر تقرّب به خداست 52
- اشاره 52
- سیر روحی لازم است، حج، تنها سیر جسمانی نیست 54
- حجّ حضرت ابراهیم علیه السلام، یک حجّ روحی بود 55
- شبهه یک مرد مادّی مسلک، در سیزده قرن پیش 56
- 3- چرا خانه خدا، در مناطق دلپذیر و مصفّا بنا نشده است؟ 60
- اشاره 64
- 4- ابراهیم علیه السلام و صحنه امتحان عجیب خدا 64
- خلاصه 70
- اشاره 71
- بخش چهارم طیّ مراحل 71
- 1- آغاز سفر و طیّ مراحل 72
- 2- مرحله اوّل: اصلاح نیّت و اخلاص 73
- 3- مرحله دوّم: توبه 73
- 4- مرحله سوم: انقطاع از هر چه غیر خداست 75
- 5- اتّخاذ رفیق 76
- 6- حُسن خُلق 78
- اشاره 80
- بخش پنجم مواقف 80
- اشاره 81
- 1- موقف اوّل: 81
- حفظ زبان، از مهمّات حال احرام است 85
- اشاره 88
- 2- موقف دوم: مطاف (محلّ طواف) 88
- امام باقر علیه السلام در کنار کعبه 90
- هشدار که اینجا مطاف کعبه و بارگاه قدس است 90
- بقای ساختمان کعبه، از عجایب است 92
- عجیبتر، جذبه و کشش و محبوبیّت این خانه است 92
- اهمیّت طواف کعبه 93
- موقعیّت انسان موفّق به طواف 95
- نگاه به کعبه، عبادت است 97
- راستی چه بجاست ... 98
- 3- موقف سوّم: مَسعی 100
- اشاره 106
- 4- موقف چهارم: عرفات 106
- انسان تا با دنیا بیگانه نشود، با خدا آشنا نمیگردد 108
- عرفات کجاست؟ 108
- روز عرفه، روز دعا و روز تضرّع به درگاه خداست 112
- دعا، خود طریق مستقلّ و جداگانهای است 113
- توجّه! اینجا عرفات است 118
- گدای مسکین از در خانه سلطان کریم چگونه بر میگردد؟ 123
- بشارت: امام عصر، ارواحنا فداه در عرفات است 124
- فرصت را مغتنم بشمارید که به سرعت میگذرد 125
- دعا برای فرج ولیّعصر، ارواحنا فداه، از اهمّ مطالب است 128
- دعا برای والدین و ارحام و عموم اهل ایمان، از اعمال مهمّ عرفات است 130
- چه دعای بابرکتی! 131
- چند جمله دعا به پیشگاه خداوند عَزّ وجَل 132
- روز عرفه رو به پایان و آفتاب عرفات در شرف غروب است 134
- 5- موقف پنجم: مشعرالحرام 136
- بشارت بزرگ 136
- اشاره 136
- آتش خشم خود را فرونشانید تا عزّت هر دو جهان یابید 138
- مشعر یا میعاد دلباختگان خدا 139
- بهبه! چه مبارک معبدی و چه فرخنده شبی! 140
- دل شب، محرم سرّ اللَّه است 141
- آری، دل شب، چه فرصت مغتنمی برای عُشّاق حضرت حق است 144
- اینک، هم شب است و هم لیلة الاضحی و هم مشعرالحرام 145
- ساعتی به تفکّر در اسرار بپردازیم 150
- شب مشعرالحرام و تفکّر 151
- سرّ وقوف شبانه در مشعر 152
- سرّ استحباب جمعآوری سنگریزه از بیابان مشعر 155
- 6- موقف ششم: مِنی یا قربانگاه 155
- 7- رَمی جمرات در منی و اسرار آن 158
- اشاره 158
- نکته 162
- اشاره 163
- 8- قربانی در منی و اسرار آن 163
- جنبه اجتماعی قربانی در منی بیش از جهات دیگرش منظور است 167
- قربانی، همدوش کعبه آمده است 169
- یک دین زنده، هممسجد میخواهد، و هممسلخ! 171
- قربانی در امّتهای پیشین نیز بوده است 172
- اسرار روحی قربانی 174
- در قربانی، منافع اقتصادی نیز ملحوظ است 177
- نظر قرآن و روایات، درباره مصرف گوشت قربانی 178
- 9- حَلْق و تقصیر در منی و اسرار آن 181
- اشاره 181
- 10- بیتوته در منی 183
- خلاصه 183
- 11- شبهای منی و خلوت با خدا 184
- اشاره 184
- مسجد خَیْف در منی 186
- اشاره 186
- 12- موقف هفتم: زیارت بیت و استِلام حَجَر 186
- حجرالاسود یا دست خدا در زمین 187
- حجرالاسود، جوهر آسمانی و امین خدا در میان بندگان است 188
- 13- چند تذکّر لازم 192
- 1- بوسیدن و استلام حجرالاسود با تهاجم و ایذای دیگران مطلوب نیست 192
- 2- در صفوف نماز جماعت شرکت کنید و به هنگام اقامه جماعت، از مسجد خارج نشوید 193
- 3- تا فرصت دارید از طواف و نماز در مسجدالحرام و تلاوت قرآن غفلت نکنید 196
- اشاره 196
- ثواب ختم قرآن در مکّه 199
- فضیلت نماز در مسجدالحرام 199
- عمره مفرده 201
- ترتیب اعمال عمره و حج، به صورت رمز 201
- بخش ششم اتمام حجّ و نتایج آن 203
- اشاره 203
- اشاره 204
- 1- نتیجهگیری از اعمال حج 204
- مردم عصر جاهلیّت نیز حجّ بجا میآوردهاند! 205
- حال ای زائران بیت محرّم 208
- 2- موعظهای لطیف از دانشمندی ادیب 211
- اشاره 213
- 3- داستانی جالب و بیانی جامع از امام سجاد (ع) در اسرار حجّ (روایت شبلی) 213
- تذکّر و دفع توهّم 227
- 4- دستورالعمل جامعی از امام صادق علیه السلام در باب حج 228
- 5- تطبیق مراحل عمر انسان با مناسک حج 231
- اشاره 231
- اشارهای کوتاه به معنای دَحْو الارض 233
- 6- وظیفه انسان، در سیر به سوی خدا 238
- اشاره 238
- تذکّر 243
- بخش هفتم زیارت 245
- اشاره 245
- 1- به زیارت مرقد پاک رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمّه هُدی علیهم السلام میرویم 246
- 2- مودّت اهل بیت رسالت، اجر رسالت است 247
- اشاره 248
- 3- ولایت، شرط مقبولیّت اعمال است 248
- حجّ مقبول 250
- به یاوهسراییهای جُهّال، اعتنا نکنید 254
- 4- بقا و احاطه ارواح کامل، بعد از مرگ 256
- 5- خاک پای آسمانیان، حیاتبخش است 259
- 6- شیعه در مدینه، گمشدهای دارد 262
- 7- بقیع، یا بارگاه قدس و مظهر عزّت و کبریای خدا 266
- 8- شهدای احُد، قربانیان راه خدا 267
- 9- پایان سفر و ختم کتاب 270
وفاداری) میشناسد و تصدیقشان میکند و دیگران را که بیایند، ناشناس میبیند و (در وفای به پیمان) تکذیبشان میکند. چه آنکه آنان (منحرفان از خاندان عصمت علیهم السلام)، حفظ میثاق نکردهاند.
پس به خدا قسم، حجرالاسود برای شما و به نفع شما شهادت خواهد داد و به خدا قسم به زیان آنها، گواه است و درباره آنها به نقض پیمان و کفر و انکار، شهادت خواهد داد.
و اوست حجّت بالغه از جانب خدا بر آنان در روز قیامت، که میآید در حالی که به صورت اوّلیّهاش (که فرشته عظیمی است) متصوّر شده و زبان گویا و دو چشم بینا دارد و خلایق، او را میشناسند و سپس به شهادت قیام میکند و در حقّ کسی که به پیمان وفا کرده و نزد او تجدید عهد کرده است، به حفظ میثاق و ادای امانت شهادت میدهد و درباره کسی که منکر او بوده و پیمان شکنی کرده است، به کفر و انکار شهادت میدهد.
13- چند تذکّر لازم
1- بوسیدن و استلام حجرالاسود با تهاجم و ایذای دیگران مطلوب نیست
البتّه استلام حجر، یعنی دست یا بدن خود را به آن رساندن در هر شوطی، از مستحبّات طواف است، ولی با این شرط که محلّ حجر خلوت باشد و نزدیک شدن به آن، موجب ایذا و آزار رساندن به مردم نگردد و احیاناً با خطرات جانی مواجه نشود.
همچنان که در این سالها کثرت ازدحام و تهاجم در آن مکان مبارک به حدّی است که نزدیک حجر رفتن بدون ایذا و تأذّی و احساس خطر غیرممکن به نظر میرسد.
و لذا میتوان از دور با اشاره دست انجام وظیفه کرد:
عَنْ سَیْفِ التَّمَّارِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَتَیْتُ الْحَجَرَ الْأَسْوَدَ فَوَجَدْتُ عَلَیْهِ زِحَاماً فَلَمْ أَلْقَ إِلَّا رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِنَا فَسَأَلْتُهُ فَقَالَ لَابُدَّ مِنِ اسْتِلَامِهِ فَقَالَ إِنْ وَجَدْتَهُ خَالِیاً وَ إِلَّا فَسَلِّمْ مِنْ بَعِیدٍ. (1) 1
1- . کافی، جلد 2، ص 405، حدیث 3.