خاطرات سفر صفحه 63

صفحه 63

شیعه پی بردم. سپس به مسجد شیعیان رفتم و پس از آن هم کتاب‌های زیادی خواندم و بالاخره شیعه شدم.

ایشان یک دوره هم نماینده مجلس و امام جمعه مسجد جامع مومباسا بوده است. مردی بسیار دوست‌داشتنی بود و این دیدار هم از خاطره‌انگیزترین دیدارهای سفر. ملاقات پایان یافت و ما برای برنامه بعدی که دیدار از باغ تمساح‌ها بود حرکت کردیم.

دیدار از باغ تمساح‌ها

فضای وسیعی را به‌صورت برکه‌برکه ایجاد کرده‌اند که در هر قسمت تعدادی تمساح براساس سن آنها نگهداری می‌شود. از تمساح‌های یک تا دوساله تا تمساحی که گفته می‌شد یکصد سال عمر دارد! نام این تمساح را «بیگ‌ددی» یعنی پدربزرگ گذاشته بودند. کمی که جلوتر رفتیم، گفته شد الان زمان غذا دادن به تمساح‌ها است. مرد رنگین‌پوست قوی هیکلی بالای سکویی که روی یکی از این برکه‌ها ساخته شده بود قرار گرفت و یک مرغ مرده‌ای را با قلاب سر یک نخ آویزان کرده، آن را نزدیک آب می‌آورد. تمساح‌ها هم برای خوردن آن از آب بالا آمده، حمله می‌کردند و بالاخره یکی از آنها گوی سبقت را ربوده و آن مرغ را می‌گرفت و می‌خورد.

منظره‌ای زیبا، دیدنی و هیجان‌انگیز بود. از جمله اطلاعاتی که درباره تمساح‌ها ارائه می‌دادند یکی این بود که بزرگ‌ترین تمساح موجود در این مجموعه یکصد سال عمر، هشتصد کیلو وزن دارد و دو تمساح ماده به عنوان همسر او را همراهی می‌کنند و او از خطرناکترین نوع

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه