حج در قرآن صفحه 14

صفحه 14

از قضا همان موقع كه آمبولانس را نگه داشته بودند تا اين بيمار جوان تنومند را بياورند پيرمردي كه مي خواست از اين طرف خيابان به آن طرف خيابان برود زمين خورد و او را هم در همان آمبولانس گذاشتند و بردند.اين(خاطره) را از اين نظر بيان كردم كه كسي كه با دقت در آن جا نظاره كند مشاهده مي كند كه اين افسر با«ايمان»، و با ايمان به اين كه چه وظيفه اي دارد، كار مي كرد و آن دو برادر ايراني با ايمان، ظهر هنگام تا اين مرد افتاده را به آمبولانس نرساندند آرام نگرفتند. از آن دو پرسيدم آيا كاري نداريد؟ گفتند اكنون اين كار بر هر چيزي مقدم است. تا اين(بيمار) بجائي نرسد ما آرامش نداريم. اين هر دو(احساس وظيفه اين دو زائر و آن افسر سعودي) لذت بخش بود و هر دو زندگي اجتماعي پرتو گرفته از ايمان را پيش چشم انسان مي آورد. ده روزي هم كه انسان به چنين زندگي اجتماعي نگاه بكند موثر است به ياد آن جهنم اجتماعي كه در گوشه و كنار دنيا به نام نظام بوجود آمده است مي افتد، نظامي‌كه نهضت هيپي هاي اروپاي غربي و آمريكا، عصباني است عليه آن خشكي و جمود و از دست دادن جنبه انسانيت. و من نمي دانم كه آيا اگر در بلوك شرقي امكان بدهند آن عصيان آنجا هم خواهد بود يا نه؟ نمونه هائي از اين را من در مطبوعات آلمان ديده ام. ولي من نمي دانم آيا در آن جا(بلوك شرق) واقعا مزاج به اندازه ي اين طرف(غرب) براي اين عصيان مستعد است يا نه؟ به هرحال آن چه انسان شك ندارد اين است كه نظام اگر خشك بود مي خواهد سوسياليستي باشد يا كاپيتاليستي، به هرحال با مزاج انسان سازگار نيست، انسان نظام مي خواهد هرج و مرج براي زندگي نمي تواند خوب و مفيد باشد.

زندگي بدون حكومت و نظام اجتماعي نمي تواند باشد اما حكومت و نظام انساني، نظامي‌كه در گوشه و كنارش ايمان تجلي كند و نمونه زندگي اجتماعي با تجلي ايمان در داخل نظام را انسان در اين ايام حج تا حدي مي بيند و لذت مي برد و وجدانش بيدار مي شود. كه اگر تلاش گر است و اهل مبارزه و مي خواهد براي ايجاد يك نظام عالي تلاش كند بداند در راه ايجاد چگونه نظامي تلاش كند

نتايج اجتماعي حج

همان طور كه بيان شد نتايجي كه بايد از حج بگيريم يكي نتايج«اجتماعي» است و ديگري نتايج سازنده ي اين فريضه، و هر مسلماني مي تواند در مراسم حج يكي از نقش هاي مؤثر ايمان را در ايجاد نظام اجتماعي با چشم ببيند.

روابط مردم در چند روز(مراسم) حج با يكديگر، از هر نظر، روابطي است كه بيش از هر چيز، تحت تاثير ايمان افرادي كه دور يكديگر جمع شده اند قرار دارد و در پرتو چنين ايماني است كه تجاوز، تعدي و جلوه هاي ديگر خودخواهي در رفتار انسان ها بسيار كم ديده مي شود(نمي گويم هيچ ديده نمي شود بلكه بسيار كم ديده ميشود) به طوريكه انسان در آن جا مي تواند با خودش ببينديشد كه اگر جامعه اي بزرگ در تمام طول سال تحت تاثير چنين ايماني زندگي مي كرد وضع عقد اجتماعي، محبت و برادري و غم خوار يكديگر بودن در زندگي اجتماعي بسيار بهتر مي بود.

يكي از دوستان عزيز ما كه پزشك است و نسبتاً علاقه مند است در زندگي ديني اش جدي تر بوده و تا حدود بيشتري اهل عمل باشد، به من مي گفت: من از دوستان و از قشر خودمان گله دارم گفتم چطور؟ گفت دوستان هم فكر ما چيزهايي را كه در نظامات اجتماعي- در هر سيستم حكومتي هم كه باشيم- بايد رعايت كرد، به بهانه اي كه برما روشن نيست، در رعايت اين گونه نظام هاي كلي عمومي ، سهل انگاري مي كنند و اين نشان مي دهد كه اين دوستان نه تنها نظام هاي غير عادل را نمي‌پذيرند بلكه براي پذيرش نظامي‌هر چند عادل هم باشد آمادگي خلقي و عادتي ندارند. به طور مثال يكي از دوستان كه اهل مبارزات اجتماعي هم هست و حتي در اين راه رنج ها كشيده و صدماتي ديده، روزي ديدم در خياباني كه عبور يك طرفه بود در جهت خلاف با سرعت با ماشين خود مي آمد. آن روز نشد با او صحبت كنم بعد كه او را ديدم به او گفتم آقا آن روز را بياد داري كه در خيابان يك طرفه ورود ممنوع را رعايت نكردي؟ گفت بله. گفتم تو چرا؟ گفت اي آقا، اين نظام شاهنشاهي سرتا پايش غلط است. بايد به هيچ يك از مقرراتش اعتنا نكرد. گفتم خوب، آخر تو داري از آنجائي مي‌آيي كه اتومبيل هاي ديگر، به خيال اين كه خيابان يك طرفه است با سرعت و وضع خاصي حركت ميك نند. طبيعي است كه امكان تصادف تو زياد است. گفت بله امكان تصادف بيشتر است گفتم: خوب آن كسي كه با او تصادف مي كني از كجا كه يكي از همان كساني نباشد كه تو بخاطر نجات او و هم قشرها و هم رديف هاي او مدت ها ناراحتي كشيده اي؟

به تعبير آن دوست ما، اين حرف، گوئي براي او تازگي داشت. آن قدر تازگي داشت كه باز هم در چهره اش آثار قبولي نديدم. او گله مي كرد كه ما در ساختن خودمان و هم فكرانمان آن طور كه بايد پيش نرفته ايم چون اگر كاري، خدمتي، تلاشي و كوششي ساخته باشد از كساني ساخته است كه به نظم تن بدهند بكوشند كه نظامي‌بهتر به وجود آورند و اما كساني كه اصولاً مزاجشان، مزاج«لانظام« است، آن وقت اين ها هم فكران آقاي بزرگواري مي شوند كه به او گفتند چرا در حوزه علميه و در ميان آقايان طلاب اهل علم، نظمي‌وجود ندارد؟ گفت:«نظامنا في لانظام» نظم ما در بي نظمي‌است(آن آقا فوت شده است و خدايش بيامرزد) ولي اگر از ما بپرسيد كه آيا ما هم طرفدار اين فكر هستيم با صراحت عرض مي كنم؛ نه!

رابطه نظم و نظام اجتماعي

ما معتقد هستيم اگر كار و كوششي مفيد و داراي بازده، ميسر باشد از كساني ساخته است كه اصولاً به نظم اجتماعي اهميت مي دهند. در آن بخش از نظامات اجتماعي كه در حد ضرورت است هيچ شكي نيست. نوع حكومت يا سيستم هر چه مي خواهد باشد در آن بخش بايد رعايت بكنند. مقررات عبور و مرور معمولاً مقرراتي است كه خيلي ارتباط با نظام اقتصادي، سياسي ندارد اگرچه ممكن است گه گاه به صورت خيلي ضعيف(يك يا دو درصد) ارتباط پيدا بكند ولي اين درصد آن قدر ضعيف است كه به هيچ وجه مجوز آن نيست كه افراد متعهد در خطوط نظامات رانندگي مربوط به عبور و مرور خلاف عمل كنند. بخشي از اين مسائل بدون شك مربوط به نظام اجتماعي و حكومت است.

يكي از جواناني كه در آلمان از سنين خيلي زود(شايد آن موقع 14 يا 15 سال داشت) به علتي و در اثر برخورد با موردي، علاقمند شده بود كه با اسلام آشنا شود،(ابتدا) مكاتبه مي كرد و بعد حضوراً آمد و مسلمان شد، ايشان پس از مدتي به ايران آمد. نخستين روزي كه اينجا نزد من آمد به او گفتم: خيرمقدم، خوشحاليم همان طور كه مدت ها بود دلتان مي خواست، به ايران آمده تا اين جا را ببينيد، براي من تعريف كن كه در اين چند ساعتي كه آمده اي چه ديده اي؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه