حج در قرآن صفحه 16

صفحه 16

لذت يابي جنسي در موقع حج و در موقعي كه انسان در حال احرام است اگر از راه حرام باشد كه هميشه حرام است ولي در آن جا حرام اَندر حرام است. زيرا از نظر احرام هم حرام است. اين امر حتي نسبت به همسر خود هم كه حلال است در آن جا حرام مي شود. به هرحال در مراسم حج، زن و مرد بايد اصلاً فكرشان در پي لذت جنسي نباشد و حتي انسان در اين چند روز بايد از لذت حلال جنسي هم صرف نظر بكند، به اين ترتيب اگر انسان بخواهد موفق بشود كه چند روز تمرين روحي را درست انجام دهد خود به خود بايد اصلاً فكرش در اين راه نباشد تا بتواند آن چند روز را به سلامت بگذراند.

يك نمونه نقش موثر تربيت عفت، در زن، و تنظيم بهبود برخورد اجتماعي زن و مرد، در صحنه حج ديده مي شود. آزمايشي كه هر سال تكرار مي شود. درست است كه بايد به كمك بسياري از نظامات اجتماعي ديگر جلوي طغيان جنسي را گرفت. اما نقش ايمان، نقش عامل معنوي، نقش عفت متكي به ايمان را در اين مورد نبايد ناديده گرفت.

زن بايد در جامعه طوري بيايد كه لااقل هوس انگيزي او كم بشود. خيلي فرق است بين زني كه اندامش، سرش، موهايش، دستش، تنش و پاهايش پوشيده است(حالا با چادر يا با روسري و پالتو و شلوار ولي بالاخره پوشيده است) با زني كه نيمه برهنه يا پوشيده اي بدتر از برهنه بيرون مي آيد. درست است كه رعايت حجاب اسلامي در كم كردن فساد جنسي و فساد اخلاقي ناشي از بي بندوباري جنسي عامل موثري است و درست است كه بايد بر روي آن تكيه كرد اما اين فقط يك سوي مطلب است ولي يك يك سوي بزرگ مطلب تربيت مرد و زن مسلمان است به گونه اي كه در برخورد با يكديگر مواظب باشند چه مي كنند و كجا هستند. قرآن يك جا، به زن و مرد مي گويد(نور«24» آيات 30 و 31) و جاي ديگر به زنان مسلمان مي گويد پوشيده بيائيد(احزاب«33»، 59) و بيش از يك جا به زن و مرد مسلمان مي گويد در برخورد با يكديگر چشم چراني نكنيد: «اي پيغمبر به مردان بگو در برخورد با زنان، چشمشان را به روي آن ها ندوزند

و به زنان مسلمان بگو در برخورد با مردان، به آن ها چشم ندوزند، هيچ به هم نگاه نكنند، برخوردشان برخوردي پاك و نگاه شان نگاهي پاك باشد....»1 اين تربيت خيلي مهم است. من خوب يادم مي آيد كه در يك بخشي از زمان خودمان، در ميان گروهي، حداقل اين تربيت بسيار نيرومند بود و حالا اين تربيت نيرومند، در فاصله ي سي سال، بسيار ضعيف شده است. چه قدر هم خسارت است.

در دوران حج، ما نقش«حفاظت» را با چشم مي بينيم. چگونه مي شود كه يك زن از ميان گروه مردان عبور كند اما مردها چشم چپ هم به او نگاه نكنند. از يكي از اهالي تهران كه مسلمان بود و به عزم تجارت به آلمان رفته و در هامبورگ ساكن بود روزي در بين صحبت پرسيدم: توكي به ايران برمي گردي؟2 آن تاجر تهراني گفت: چه بگويم؟ كجا برگردم؟ واقعيتش اين است كه اين جا محيط خيلي فاسد است و حتي از نظر روابط زن و مرد، اما اين فساد تا اين حد است كه اگر يك زني خودش منحرف نباشد مردها د راين محيط اجتماعي نمي توانند به او تجاوز كنند(مگر بسيار به ندرت). يك نوع امنيت اين جا وجود دارد كه زن من كه از خانه بيرون مي رود، در خيابان كمتر كسي دنبال او مي افتد و تعقيبش مي كند و به او متلك مي گويد يا احياناً نقشه بكشد كه او را بدزدد، و حال اين كه در تهران ما، اگر دخترم سه ساعت بعد از غروب آفتاب از كوچه به خانه بيايد نگرانم و حال اين كه اين جا ساعت دوازده هم اگر بيرون بروند نگران نيستم.

من اين طعنه اجتماعي را بر جامعه خودمان بسيار تلخ ديدم. اين عيب بزرگي است. بايد عفت اخلاقي جامعه ي مسلمان و امنيت اجتماعي اش هر دو تامين باشد، در اين زمينه، اتفاقا نقش حكومت خيلي قوي است، بايد طوري باشد كه واقعاً يك زن اگر نيمه شب از خياباني خلوت و تنها عبور مي كند امنيت داشته باشد.

اخلاق يك پيامبر و اخلاق يك زمامدار جاه طلب

فكر نكنيد اين مطلبي كه مي گويم صرف يك آرزوست«ابن اثير» در«كامل» 1 كه يك دوره تاريخ است كه در حدود پنج قرن و نيم از دوره هاي اسلامي را بردارد مي گويد:«عدّي بن حاتم» مسيحي بود. پس از گسترش اسلام با زن و بچه اش كوچ كرد به شام، چون آن جا يك اقليت بزرگ مسيحي بنام«غسّاني» ها زندگي مي كردند. خواهرش را آن جا گذاشت و رفت. خواهر«عدي» آن جا بود تا سپاه اسلام به آن جا رسيد و مثل ديگر مناطق در قلمرو اسلام قرار گرفت و وي ناچار شد با نظام اسلامي زندگي كند. نامه اي به برادرش عدي نوشت و او را ملامت كرد كه تو رفتي و ديگران را بردي و فكر نكردي كه نسبت به خواهرت هم مسئوليت داري. من را اين جا گذاشتي و رفتي و اگر رفتنت خوب بود چرا مرا نبردي؟ اگر هم بد بود چرا خودت رفتي؟ حالا چرا در آن جا مانده اي؟ برگرد و بيا با اين نظام و رهبر اين نظام آشنا شو.

از دوحال خارج نيست اگر آن را پسنديدي و به اسلام گرويدي چه سعادتي است و اگر آن را نپسنديدي بازهم در اين جا مي تواني در ميان قوم خودت با عزت بيشتري زندگي كني تا در آن جا(زيرا نظام اسلام به كساني كه مسيحي بودند اجازه مي داد با پرداخت يك مالياتي به عنواني«جزيه» در آن جا زندگي كنند).

«عدي» تحت تاثير اين نامه قرار گرفت و پيش خود گفت برويم ببينيم محمد(ص) چه ميگويد؟ دين جديدي كه آورده واقعاً چيست؟ عدي به مدينه آمد. پيغمبر در مسجد بود يك راست به مسجد آمد و با پيغمبر آشنا شد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه