حج در قرآن صفحه 39

صفحه 39

تقوي يك حالت هدايت كننده:

اگر به توانيم يك سيستم هدايت كننده در يك انسان به وجود بياوريم كه در برخورد با هر چيزي به او بگويد از اين طرف برو و از آن طرف نرو؛ او هم به راحتي عمل كند به اين حالت هدايت شدن،«تقوي» مي گوييم و اين تقوي،«ساختن»،«تربيت» و«تمرين» مي خواهد، تمرين هائي كه هم رهبري بايد در تعيين تمرين و كشاندن افراد به دائره ي تمرين وظيفه ي خود را انجام بدهد و هم خود انسان. حج يكي از اين تمرين هاست.

در برخورد با واجبات و محرمات عمومي، فرد يك نوع واكنش خاص روحي دارد. انسان هر وقت كه به دروغ مي انديشد و مي‌بيند كه حرام است، ديگر جبهه گيري او در برابر دروغ يك جبهه گيري بيشتر نيست و آن اجتناب است. در برابر وفاي به عهد يك جبهه گيري بيشتر ندارد اما نقش محرمات و واجبات هميشگي، در دادن جاني تازه به تقواي انسان، خودبه خود ضعيف است. انسان هميشه در برخورد با دروغ بايد اجتناب كند و هميشه هم در برخورد با وفاي به عهد واجب است عمل كند. روح انسان احتياج به يك نوع تمرين هاي موقتي دارد تا چيزهائي را كه معمولاً بر او واجب نيست بر او واجب كنند و چيزهايي را هم كه معمولاً حرام نيست بر او حرام نمايند تا در آن حالت تازه، ورزش تازه اي انجام بدهد.

مثال ديگري بزنم: راه رفتن هائي كه انسان معمولاً در پي شغل و كار روزانه اش مي رود اگر چه راه رفتن است، اما آيا اين راه رفتن هاي معمولي اثر راه رفتني را كه چون ورزشي نشاط انگيز يا رفتن به كوه چند ساعتي در صبح جمعه، هم مي تواند داشته باشد؟ اين راه رفتن با آن كه مفيد و در بهداشت مزاج هم موثر است، اما آن اثر(راه رفتن به عنوان ورزش) را معمولاً ندارد. حج نوعي شست و شوي خاص براي انسان در سال است. شست و شوئي كه در مزاج، فكر، جان و روح و اخلاقيات بسيار مفيد است. انسان نوعي سازندگي صحيح و نوعي نشاط دقيق در خودسازيش احساس مي كند و اين خيلي مؤثر است در اين كه انسان در طول سال در برابر همان چيزهايي معمولي عادي عكس العمل مناسب نشان بدهد.ايام احرام سابقاً طولاني تر از وضع كنوني ما بود. اكنون ايام احرام حج خيلي كوتاه شده، يعني در جمع، چند روز، انسان را از آن شرايط عادي زندگي خارج مي كند. درست مثل اين كه انساني را براي استراحت اعصابش، به آسايشگاه مي برند. اگرچه او در خانه ي خودش هم مي تواند استراحت كند ولي او را به آسايشگاه مي برند زيرا در آنج ا حتي اعصاب و همه ي اندام هايش با شرايط جديدي روبه رو مي‌شود. در زمان حج، انسان را از شرايط عادي زندگي بيرون مي برند. بسياري از چيزهائي را كه در شرايط عادي زندگي بر زن و مرد حرام نبود، بر آن ها حرام مي كنند. يك دوره پرهيز خاصي است.

بعضي از چيزهائي را كه بر او واجب نبود براي او واجب مي كنند، يك سلسله واجبات و محرمات جديدي كه به آن عادت نكرده است. چرا؟ براي اين كه عادت به واجبات و عادت به محرمات آن نقش«پروا» را ديگر تقويت نمي كند. اگر انسان عادت ندارد از حرامي‌پرهيز بكند، كم كم رنگ تقوي در پرهيز از حرام ضعيف مي شود، آن وقت در برخورد با حرامي كه تا كنون با آن روبه رو نشده، نمي تواند آن تاثير بازدارنده ي تقوي را داشته باشد. پس يك نوع تمرين سالانه لازم است براي اين كه خود را از چيزهائي هم كه عادت به پرواي از آن ها نداشت دور نگه دارد.

اين كه در شروط ايام حرام، مي گويد: تو كه قبلاً هر وقت با همسرت روبه رو مي شدي، اگر زن هستي يا مرد، حق داشتي در نگاهت در دست دادنت و درهم خوابگي ات بهره گيري جنسي بكني اما حالا با شوهرت هم كه روبه رو مي شوي اگر خواستي با او چهار تا كلمه حرف بزني و د راين حرف زدن احساس لذت جنسي بكني، خلاف مرتكب شده اي و تو مرد، اگر با زنت روبه رو شدي، اگر خواستي به چهره ي او همراه با لذت جنسي نگاه كني، كار خلافي در دوره احرام انجام داده اي. وقتي خوب ملاحظه گردد اين، نقش ديگر و تاثير ديگري دارد.

وقتي كه به انسان گفته شود كه از زن يا شوهر خودت، همه نوع بهره گيري جنسي مي تواني بكني ولي از غير از آن ها نه، در طول زندگي جاري، ممكن است آرام آرام عادت كردن به بهره گيري جنسي ولو از همسر، مقاومت انسان را در برخورد با غير همسر ضعيف بكند. حالا در اين جا، چند روزي به او مي گويند حتي از همسرت هم حق بهره گيري جنسي نداري. آيا اين تاثيري در مقاومت بيشتر انسان در برخورد با غير همسر در طول سال ندارد؟

چنان چه اشاره شد گفته مي شود كه ما از حج بهره برداري صحيح نمي كنيم، ما مي گوئيم: نه تنها از حج، بلكه از اسلام هم بهره برداري صحيح نمي كنيم، مگر از مجموع اسلام بهره برداري صحيح مي كنيم كه از حج بكنيم؟ بدون شك از هر چيز خوبي موقعي مي شود بهره برداري كرد كه براي بهره برداري صحيح از آن، هم آگاه باشيم و هم مصمم. حج مي تواند اين نقش را داشته باشد و به ويژه حجي كه منحصر به يك بار در عمر نباشد. اين كه در عمر يك بار واجب شده، به خاطر آن است كه اساس اجتماع حج، در جامعه ي اسلامي هيچ وقت متزلزل نشود. اگر مردم كوتاهي در استفاده صحيح از حج، براساس اين ضوابطي كه عرض شد، كردند؛ لااقل اصل مطلب آرام آرام از بين نرود. وجوب قاطع يك بار رفتن حساب ديگري دارد و الا چنان كه ملاحظه كرديد آن روايات حتي مي گويند خداوند بر كساني كه توانائي دارند واجب كرده است(مراسم حج را) تحقق بخشند و اگر بتوانند اين خودسازي را به صورت صحيح داشته باشند به طوري كه به جامعه ي خودشان، به صورتي باز گردند كه افراد ساخته شده اي براي آن هائي هم كه(باين سفر) نرفته اند باشند، منشاء اثر و بركت هستند.

احكام اسلام را بايد از ديد خودسازي نگاه كرد

شما خوب مي دانيد كه د ريك جامعه، افراد ساخته شده چه قدر براي ديگران و براي كل نهضت نقش دارند. بنابراين شما به بحث حج، و اساساً به تمام مسائل بايد از اين ديدگاه نگاه كنيد. ممكن است سؤال شود كه اگر چنين است و امر حج را همه ساله بايد اطاعت كنيم پس چرا حج همه ساله«واجب» نشده است؟(در اين زمينه مثالي مي زنيم) شما اگر به بهداشت و سلامت خودتان علاقمند هستيد بدانيد حركت در هواي آزاد و سالم از عوامل مؤثر در بهداشت انسان است. بنابراين لااقل روزي يك ربع تا نيم ساعت يا هفته اي يك ساعت پياده روي در هواي آزاد را فراموش نكنيد. خوب همه ي كساني كه به بهداشت خود علاقمند هستند به فكر مي افتند كه اين كار را بكنند اما اگر بگويند اين را واجب كن مي گويم كه واجب نمي كنيم چون در واجب كردن بايد جوانب زيادي را رعايت كرد. وقتي يك چيزي را واجب مي كنيم افراد در ترك آن احساس گناه مي كنند و احساس گناه از عواملي است كه ممكن است انسان را در هم بكوبد. پس بايد بار افراد را از اين نظر مقداري سبك نگه داشت، خيلي چيزها در اسلام هست كه اگر بار برمسلمان ها سنگين نمي شد واجب مي گشت.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه