حج در قرآن صفحه 42

صفحه 42

1-تعهد خودداري از لذت هاي جنسي

مسئله اين است كه اين تعهدات- تعهد زن و مردي كه وارد تمرين دوره ي حج مي شوند- به قوت خود باقي است تا انجام آخرين عمل حج(و اين) چيزي طبيعي است. با انجام آخرين عمل حج اين تعهد تمام مي شود. حال اگر كسي(عمل) آخر يا ما قبل آخر را انجام نداد پس دوران تعهد، چه براي زن و چه براي مرد تمام نشده است. آخرين عمل حج كدام است؟ طواف دوّم، مذاهب عامه يك طواف دارند(اما) در حج شيعه دو نوع طواف داريم، بحث در تعداد طواف است(وگرنه) از نظر آن ها هم اگر كسي طواف اولي را به جا نياورد و بيايد برود، زنش تا آخر بر او حرام است و يا مرد بر زن تا اخر حرام است. شيعه و سني از اين نظر فرقي ندارند فقط آن ها(فقهاي اهل تسنن) چون يك طواف را واجب مي دانند بنابراين با همان طواف اول حج تمام مي شود(ولذا) زن و مرد بر هم حلال ميشوند اما شيعه دو طواف را واجب مي داند(دو تا هفت تا) بنابراين اگر زن و مرد طواف دوم را به جا نياورند بر هم حرام هستند تا بتوانند در سال بعد(خود آن را) به جا بياورند يا اين كه نائب(بگيرند و او) به جا بياورد. با اختلاف فتاوايي كه هست و اين اختلاف فتاوا در همه ي مسائل هست، لذا مسئله مهمي نيست.

در فهم مسئله كه مقداري جزء مشكلات ناراحت كننده ي حج گذاران گرديده به طوريكه مكرر زنان و مرداني كه عازم حج بوده اند اين سوال را كرده اند كه: چه مي شود اگر ما اين طواف نساء از دستمان برود يا نماز آن عيب كند؟ مسئله مانند اين است كه طواف اول از دست تان برود يا فرد«سعي» را از دست داده باشد يا كارهاي بعد از مشعر را. هما اين ها اگر از دست تان رفت مساله همين است.بنابراين، اين يك مسئله تعجب آوري براي هيچ يك از دوستان نبايد باشد. مسئله بسيار طبيعي و ساده است و در خصوص اين مسئله هم اختلاف بين شيعه و سني نيست تا گفته شود چرا شيعه چنين كرده است در فقه شيعه واجب است در حج يك طواف اضافي به جا آورده شود و در عمره ي مفرده هم بايد به جا آورد. البته در عمره ي تمتع، طواف نساء همان آخر مي افتد كه با حج يك جا انجام ميدهيم بنابراين مسئله«طواف نساء»، نبايد مسئله ي خاص حيرت انگيز تعجب آوري، تلقي شود. اين مسئله، خيلي عادي است. مثل ساير مسائلي كه از نظر فقهي اختلاف هست كه آيا مثلاً سه تا«سبحان الله و الحمدلله و لاالاالله و الله اكبر» بايد در ركعت سوم گفت يا يكي؟

اگر كسي گفت سه تا، بايد گفت چه مي شود وقتي كه يك نفر بگويد با يكي(گفتن) نمازش باطل است؟ وقتي نمازش باطل است همه ي احكام باطل است. نمازش را قضا به جا بياورد؟ چه كند؟ اين(مسائل) مسلّم است يا مثلاً در مورد خروج(از نماز) آيا اگر كسي گفت نماز با«السلام علينها و علي عبادالل الصالحين» تمام مي شود پس وقتي گفت«السلام علينا و علي عبادالله الصالحين» نمازش تمام شده و مي تواند با اشخاص حرف بزند و نماز عيب نمي‌كند. اما اگر كسي گفت بايد فرد«السلام عليكم و رحمة الله و بركاته» را هم بگويد تا نمازش تمام بشود پس از گفتن:السلام عليكم و رحمه الله و بركاته» را هم بگويد تا نمازش تمام بشود پس از گفتن:«السلام علينا و علي عبادالله الصالحين.» نمازش هنوز تمام نيست و نمي‌تواند رويش را اين طرف كند و نمي تواند حرف بزند يا چيزي بخورد. دو سلام يا يك سلام در نماز؟ اين عيناً شبيه چنين چيزي است، كه آيا دو طواف در پايان حج است با يك طواف؟ مسئله ي مهم حرمت زن و مرد بر يكديگر ناشي از«تعهد احرام» است، نه ناشي از طواف. و اين را، هم شيعه و هم سني مي گويد كه موكول به پايان حج است. اين يك بخش از تمرين خودسازي بود كه مسلماني داراي مقاومت در برابر گرايش هاي جنسي را مي سازد.

2-سركوب خودخواهي و خشم

مقاومت در برابر خودخواهي و خشم و مقاومت در برابر ايذاء و اذيت و آزادر ديگران هم بايد در يك مسلمان تقويت بشود. انساني كه تا دو كلمه حرف مي زني فوراً از كوره در مي رود به اين و آن مي‌پرد، قطعاً گوشه اي ازا نسانيتش ضعيف است و بايد مقاومت داشته باشد. آيا حرف خلاف عقيده خودتان را مي توانيد بشنويد؟ اين كه تحمل عقيده ي مخالف در ما خيلي كم است، مشكل بزرگي است در اجتماع ما و يكي از عوامل بسيار موثر در اين كه همكاري ها در اجتماع ما سرنمي گيرد و اگر سرگرفت دوام پيدا نمي كند.

شما به مطلبي معتقد هستيد، دوست و برادر و هم فكر و هم رزم شما عقيده اي برخلاف عقيده ي شما دارد. در جمله اول، دوم، سوم يا چهارم داد و قال و فرياد هر دو بالا رفته است. دفعه اول با يك روبوسي حل مي شود، دفعه دوم با دو روز قهر و دفعه سوم با ترك روابط براي مدتي مدّيد، اين هم شد زندگي؟ انسان اجتماعي اين است؟ آيا واقعيت غير از اين است؟ يكي از حربه هاي بُرنده گفت گوها قسم است.(اگر) حرف اول را زد و طرف او قبول نكرد با چهار تا قسم شروع ميكند. حال تا به چه كسي اعتقادش بيشتر باشد اگر اعتقادش به خدا بيشتر باشد مرتب مي گويد«والله» و«بالله» اين برادران عرب ما اتفاقاً ازا ين نظر عجيب نقطه ضعفي دارند. من حساب كردم- يا بيشتر اين ها كه مساله اين طور بوده است شايد استثناء هم هست ولي يادم نمي آيد- اگر ده دقيقه حرف مي زنيد او بيست بار«والله» مي گويد. حرف عادي كه مي خواهد بزند همين طور است، ديروز آمدم والله، رفتم والله، فلان چيز نبود والله، خوابم برد والله، خوابم نبرد والله... اصلاً اين تكيه كلام اين ها است و چقدر بد است.

حالا ما هم اگر خدا را مقدم بداريم مي گوئيم«به خدا» اگر حضتر عباس را بر خدا مقدم بداريم مرتب به«حضرت عباس» قسم مي خوريم يا مرتب مي گوئيم«به مولا قسم اين طور» با ديگري كه سراغ پير هم مي رود، پير را هم اضافه مي كند و مي گويد«به بير و پيغمبر اين طور». اگر بخواهد طرف را هم تحت تاثير قرار بدهد، شروع مي كند«به جان من» و«جان تو» قسم خوردن و به هرحال، يكي از ابزارهاي تحكيم عقيده و قبولاندند مطلب به طرف، بدون جنبه هاي منطقي،«قسم» است، بايد اين حالت ها كه عموماً از اوج گرفتن خودخواهي در ما ريشه مي گيرد با تمرين هائي ضعيف شود. بنابراين در واجبات و تروك احرام چيزهائي است كه اين نقش را(جهت تضعيف خودخواهي ها) دارد.

اجتناب از«شكار» زميني- يا اصطلاحاً شكار در خشكي در مقابل صيد از دريا- و شكار چيزهايي كه در غير از موقع حج اشكالي ندارد، در موقع حج و در دوره ي احرام، بر محرم حرام است و نبايد اين كار را بكند.

«مفاخره»، من چه كسي هستم پدر من چه كسي بود، پدربزرگم چه كسي بود، چيزي كه جزو تشريفات و جزء آثار و كارهاي رايج حج جاهليت بود، حرام است. در دوران حج جاهليت، بعد از اين كه مراسم حج تمام مي شد، بازارهاي مكاره تشكيل مي شد و در اين بازارها يكي از مواد اساسي برنامه اين بود كه شعرا آن جا بيايند و اشعاري در افتخارات خود و قبيله خود بگويند و از اين طريق با يك تير سه نشان بزنند: هم قدرت ادبي خودشان را به رخ ديگران بكشند، هم افتخارات نسبي خودشان را و هم از دشمنانشان را به رخ ديگران بكشند، هم افتخارات نسبي خودشان را و هم از دشمنانشان در جائي كه كسي هم به آن ها نمي تواند چيزي بگويد انتقام بگيرند و لذا اين اشعار در بازارها رنگ جنگ شعري- مثل جنگ قلمي‌و جنگ سخني و جنگ منبري و امثال اينها- به خود مي گرفت(فرد) ازا ين فرصت امنيت حج، كه كسي در حرم، و در ماه هاي حرام نمي توانست مزاحم ديگري بشود،(استفاده نموده) و هر چه دق دل نسبت به يك قبيله يا فرد ديگر داشت به عنوان شعر و طنز در مي آورد.«دروغ»،«دشنام» و«مفاخره»- خود را به رخ ديگران كشيدن- و امثال اين ها.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه