حج در قرآن صفحه 6

صفحه 6

شگفتا اينان قرن ها عادت داشتند كه وقتي لباس احرام مي پوشيدند بايد احرام در سرزمين(مني» درآورده شود حال پيغمبر(ص) مي گويد هم اين جا در بيابان قرباني را بكش و از احرام بيرون بيا. تحمل اين مسئله براي آن ها مشكل است و با اين كه پيغمبر چند نوبت به اي نها فرمود برويد قرباني هايتان را بكشيد و از حالت احرام بيرون بيائيد، همه به پيغمبر خيره نگاه مي كردند و برخي از كساني كه در آنجا بودند دستور پيغمبر را اجرا نمي كردند.

اين ها گفتند ما مدت ها بود به پيغمبر به عنوان پيامبر خدا ايمان داشتيم اما با اين دستور پيغمبر، كه بر خلاف سنت چندين صد ساله ماست، كه در سرزمين«حديبيه» گوسفندها را قرباني كنيد ما در پيامبري او شك كرديم، البته اين شك يك زمينه اي هم داشت و آن زمينه خوابي بود كه پيغمبر(ص) براي آن ها قبلاً نقل فرموده بود كه آن ها به مسجد الحرام خواهند رسيد.

در اين جا مورخين يك حادثه جالبي را كه نقل مي كنند اين است كه يك شكل سياسي و اجتماعي در رهبري نهضت به وجود آورده است. گروهي از مسلمانان زبده، هم راه پيامبر حركت كرده اند و پيامبر دستور مي دهد كه حكم خدا اينست كه هم اكنون برويد قرباني هايتان را ذبح كنيد و از احرام بيرون آييد و با اين كه چند بار فرموده اما آنان عمل نمي كنند، اين مشكل بزرگي در نهضت است؛ مي گويند؛ پيغمبر با اوقات تلخ، به چادر«ام سلمه» كه يكي از همسرانش بود رفت. ام سلمه وقتي كه ناراحتي پيغمبر را ديد به پيغمبر عرض كرد يا رسول الله مطلب چيست؟ پيامبر فرمود: مگر نمي بيني من به آن ها دستور مي دهم به فرمان خدا برويد گوسفندهايتان، شترهايتان، گاوهايتان، قربانيهايتان را كه آورده ايد ذبح كنيد و از حالت احرام بيرون بيائيد اما عمل نمي كنند.

ام سلمه گفت يا رسول الله اين كه راهش آسان است شما اين بار بدون اين كه با احدي حرف بزنيد خودتان برويد قربانيتان را ذبح كنيد ببينيد چه مي شود.

پيغمبر دريافت كه پيشنهاد جالبي است. رهبر در يك جا بايد خود به معركه مبارزه قدم بگذارد آن قدم گذاردن به داخل معركه چندين برابر دستور، آئين نامه و قانون و ابلاغ و حكم و امثال آن اثر مي كند. اين بار پيغمبر(ص) بدون اين كه با احدي صحبت كند تشريف آورد و همه ي قرباني هايي را كه با خود هم راه آورده بود ذبح كرد. در اين جا«ابن اثير» در«كامل» نقل مي‌كند كه با فاصله اي بسيار كوتاه انگار نه انگار كه آن صحنه هاي قبلي بوده است چنان براي قرباني كردن هجوم آوردند كه گويي اين ها آن مردمي نبودند كه در برابر دستور پيامبر مقاومت مي كردند. گويا همه احساس كرده بودند كه عجب خطائي كرده اند مگر در يك نهضت در سر اين بزنگاه ها مي شود از دستورات رهبري غفلت كرد؟ آن هم تخلفي اين چنين خطرناك در مرز مواجهه با دشمن؛ تخلف از دستوري كه رهبري، بعنوان حكم خدا، ابلاغ مي كند كه به منزله ي چيست؟ شك در مقام پيامبري اوست. به اين مطلب نيز در آيه اشاره شده است.

فتح مكه

پيغمبر آمد با مسلمان ها تا حجي پيراسته از خرافات و موهومات و انحرافات برگزار كند ولي مانع شدند و اين كار به سال بعد موكول شد. يال بعد عمره اي برگزار شد. در سال هشتم مكه فتح شد. در سال نهم مراسم حج رسمي‌برگزار گرديد ولي پيغمبر در آن مراسم شركت نداشت. در همان سال بود كه اميرمؤمنان علي(ع) ماموريت پيدا كرد كه آيات سوره ي«برائت» را بخواند و ابلاغ كند. در سال دهم بود كه پيغمبر اسلام و مسلمان ها موفق شدند آن حج عالي نمونه را، برگزار كنند و ما نيز هرچه از احكام حج داريم مربوط به گزارش حج پيغمبر در سال دهم هجرت است.

كلمه«حج» يعني آهنگ و قصد كسي كه به قصد خانه خدا مي آيد. آن وقت موقعي كه از يك نفر مي پرسيدند كجا مي روي؟ مي گفت من عازم خانه خدا هستم(انا احج البيت)، كم كم حج نام اين سفر شد.

كلمه«عمره» از آباد كردن و عمران و آبادي است. يك حج بزرگ به عنوان مراسم عادلانه معمول بود و يك حج كوچك، كه«عمره» ناميده مي شود. حج بزرگ عبارت بود از آن اجتماع سالانه بزرگ كه درباره آن توضيحاتي خواهم داد. ولي اين(حج) سالي يك بار بود. اين مراسم كه سپري مي‌شد اطراف كعبه، از پيرامون خانه هاي معمولي هم خلوت تر بود كما اين كه اكنون نيز همين گونه است در موسم حج آنجا آنقدر ازدحام جمعيت است كه حد ندارد ولي اگر اواخر ماه ذي الحجه ي انسان به مسجد الحرام برود چه بسا غير از موقع نماز، در مواقع معمولي، مانند هم اين مسجدهاي ما خالي و خلوت باشد و هيچ كس آن جا نباشد. بنابراين سنت بوده است كه غير از موقع حج نيز افراد به زيارت خانه خدا بروند و آن زيارت«عمره» مي شده يعني زيارتي كه خانه خدا و اطراف اين خانه را آباد نگه دارد، زيارت آباد كننده، عمره ي اعتمار.

معمولاً عرب ها در ماه رجب به حج مي رفتند كه يكي از ماه هاي حرام بود ولي چون ماه رجب تنها يك ماه حرام بود كساني مي توانستند به مكه بروند و برگردند كه فاصله شان تا آن جا با انجام مراسم حج بيش از هفت، هشت يا ده روز نباشد. ده روز بيايند، ده روز هم برگردند و ده، دوازده يا سيزده روز آن جا باشند. اما كساني كه فاصله شان تا مكه يك ماه راه بود نمي توانستند عمره به جا بياورند زيرا اين ها بايد طوري عازم باشند كه وقتي از خانه بيرون مي‌آيند تا وقتي كه به خانه شان برمي گردند، در پرتو ماه حرام، امنيت داشته باشند اما در ماه هاي رجب، شوال و ذي العقد و ذي الحجه و محرم كه ماه هاي حرام بود كساني كه فاصله بيشتري مثلاً تا سي، چهل روز هم تا مكه داشتند، مي توانستند بيايند و مراسم حج را بگذارند و برگردند. اين است كه اين حج، حج بزرگتري بود كه با اجتماع بزرگتري برگزار مي شد اما حج ماه رجب، عمره اي بيش نبود، آن وقت كساني را هم كه نزديك بودند و به عنوان امنيت حرم، يعني آن هايي كه خيلي نزديك بودند- يك روز و يا ده پانزده ساعت راه فاصله داشتند و از امنيت حرم برخوردار بودند- هم مي توانستند معمولاً عمره بگذارند يعني زيارتي كه اين خانه را معمولاً«آباد» نگاه دارد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه