- سرآغاز 1
- در هواپیما 4
- استقرار در هتل 9
- زیارت حرم پیامبر (ص) 13
- به سوی بقیع 42
- در هتل 44
- دنباله ماجرا 92
- به دنبال راه حل 108
- ادامه گفتوگو 112
- بقیه ماجرا 121
- به دنبال راه نجات 147
- خاطرهای از افغانستان 154
- بازگشت به پاکستان 163
- به سوی مسجد شجره 169
- زیارت خانه خدا 172
- بازدید از عرفات و مشعر و منا 174
- بازگشت از سفر 220
به دنبال راه حل
هر دو دنبال کسی بودند که راه حلی برای این تعارض آشکار به آنها بنمایاند. در بین راه بازگشت، به مسجدی رسیدند. ابوزید به ابوخالد گفت: برویم و نمازی بخوانیم، در ضمن از مولوی مسجد راه توجیه این روایات را نیز بپرسیم. با هم به مسجد رفتند و پس از نماز، نزد امام جماعت رفته، پس از معرفی خود، اشکال را مطرح کردند. اما برخلاف انتظار وی به جای پاسخ برآشفت و خطاب به آنها گفت: این چه حرفی است که شما میگویید؟ آیا قصد تنقیص اصحاب را دارید؟