آنگاه که اهل بیت علیهم السلام را شناختم صفحه 44

صفحه 44

در هتل‌

ساعت، 9 شب به وقت مدینه را نشان می‌داد که درِ اتاق آقای شهیدی به صدا در آمد. رستمی مدیر کاروان بود. رو به او کرد و گفت:

حاجی، دو نفر با چفیه‌های قرمز، جلو در ورودی هتل شما را می‌خواهند. آقای شهیدی سراسیمه پرسید؟ چه شده؟ مگر از بچه‌ها خطایی سر زده؟ مگر همه جوانان کاروان در هتل نیستند؟

رستمی گفت: چرا، همه هستند.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه