مروری بر زندگانی پیامبر و امامان صفحه 10

صفحه 10

تدبير و تضمين آينده اسلام

اشاره

بي گمان، اسلام آخِرين دين و آيين جهاني است. تا آن گاه كه رسول خدا(ص) در دنيا بود، رهبري مسلمانان نيز به عهده او بود، ولي پس از رحلت آن پيامبر بزرگ الهي، مقام رهبري بايد به شايسته ترين فرد واگذار مي شد.وضعيت خارجي و داخلي جامعه اسلامي آن زمان ايجاب مي كرد كه براي پيامبر(ص) جانشيني معصوم تعيين شود، آن هم به وسيله خدا. زيرا جامعه اسلامي آن روز از سه سوي در خطر بود. (خطر روميان، ايرانيان و منافقان).

تعيين جانشين در غدير

آخرين حج پيامبر(ص) به پايان رسيد. پيامبر(ص) به سوي مدينه بازمي گشت، امّا ماءموريت آن حضرت هنوز تمام نشده بود. مسلمانان، هر كدام با بهره هايي كه از اين سفر معنوي اندوخته بودند، در شتاب بودند كه هر چه زودتر بيابان هاي تفتيده و بدون آب و آباداني را پشت سر گذارده، به ديار خود بازگردند. امّا پيامبر(ص) غرق در انديشه ديگري است. انديشه آينده اسلام و رهبري آن.رسول خدا(ص) بيش از هر كسي بر شرايط سياسي، اجتماعي و فرهنگي جامعه خويش آگاه بود و مي دانست كه هر چند در سايه تعاليم آسماني و رهبري او و فداكاري ياراني چون حضرت علي (ع)، سران قبايل و اشراف قريش زير لواي اسلام گرد آمده اند، ولي جان و نهان بسياري از آنان تسليم حق نگشته است. آنان هر آن، در پي فرصتند تا از درون، اسلام را متلاشي كنند و زمينه بازگشت به جاهليت را فراهم آورند.پيامبر(ص) مي دانست كه چه كسي سزاوار جانشيني اش و رهبري امت اسلامي است. او، خود بارها از اين موضوع با تعبيرهاي مختلف سخن گفته بود. با اين همه، شرايط جامعه اسلامي ايجاب مي كرد كه براي معرّفي جانشين، از سوي خدا فرماني ديگر و نصّي صريحتر برسد. نيز مي دانست كه پروردگارش در اين موضوع مهم او را بلاتكليف نمي گذارد و ياري اش مي دهد؛ چرا كه مقام خلافت و امامت همچون مقام رسالت، موهبتي الهي است و حكمت خداوند ايجاب مي كند كه فرد شايسته اي را براي آن برگزيند. ولي پيامبر(ص) بيم داشت كه اگر اين اجتماع عظيم كه از حج باز مي گشت پراكنده شود و مسلمانان هر كدام به شهر و ديار خود، فرصتي ديگر براي معرّفي جانشين و ابلاغ فرمان خدا فراهم نشود.كاروان يك صد و بيست و چهار هزار نفري زائران خانه خدا، روز هيجدهم ذي حجّه به (غدير خُمْ) رسيد. فرشته وحي با كلام الهي فرود آمد و انتظار پيامبر خدا(ص) به سر آمد. خداوند فرمود:(يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَاللّهُيَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ)اي پيامبر! آنچه را از پروردگارت به سوي تو فرود شده است، ابلاغ كن كه اگر چنين نكني، رسالت الهي را به انجام نرسانيده اي؛ خداوند تو را از گزند مردمان حفظ مي كند.به دستور پيامبر(ص)، كاروان كه زنجيروار به طول چند كيلومتر در آن هواي گرم در حال حركت بود از حركت باز ايستاد و مردم در نقطه اي گرد آمدند. رسول خدا(ص) پس از اقامه نماز ظهر به جماعت، در ميان نمازگزاران بر فراز جايگاهي، كه از جهاز شتران بر پا كرده بودند، ايستاد و براي مردم خطبه خواند. متن سخنان رسول خدا(ص) چنين است:حمد و ثنا مخصوص خداست. از او ياري مي طلبيم و به او ايمان داريم و بر او توكّل مي كنيم و از اعمال ناشايست بدو پناه مي بريم؛ خدايي كه جز او هادي و راهنمايي نيست؛ هر كسي را كه او هدايت كند، گمراه كننده اي برايش نخواهد بود. گواهي مي دهم كه جز او معبودي نيست و محمّد بنده و پيامبر اوست.هان اي مردم! نزديك است كه من دعوت حق را لبّيك گويم و از ميان شما بروم... بي گمان، من در رفتن به سراي ديگر و رسيدن به كنار حوض، بر شما سبقت مي گيرم و شما در كنار حوض، بر من وارد مي شويد... كه در آن به شماره ستارگان، قدح ها و جام هاي سيمين است. بينديشيد و مواظب باشيد كه پس از من، با دو چيز گرانبها و ارجمند، كه ميان شما مي گذارم، چگونه رفتار مي كنيد.) يكي از ميان جمعيت بانگ برآورد كه: (يا رسول اللّه! آن دو چيز گرانبها و ارجمند چيست؟) فرمود: (كتاب خدا كه ريسمان استوار الهي ميان خدا و شماست؛ و عترت و اهل بيت من است. خدايم به من خبر داده است كه اين دو، تا روز رستاخيز از يكديگر جدا نمي شوند. هان اي مردم! بر كتاب خدا و عترت من پيشي مگيريد، و از آن دو عقب نمانيد كه اگر چنين كنيد، نابود مي شويد.)در اين هنگام، پيامبر(ص) دست علي (ع) را گرفت و بالا برد و همه علي (ع)را دركنار پيامبر ديدند و فهميدند كه مقصود از اين اجتماع، علي (ع) است. پيامبر(ص) خطاب به جمعيت فرمود:(چه كسي به مؤ منان از خود آنان سزاوارتر است؟)گفتند: (خدا و رسولش داناترند.)فرمود: (خداوند، مولاي من است و من مولاي مؤ منانم و از خود آنان به آنان سزاوارترم. پس هر كس من مولاي اويم، علي مولاي اوست. خداوندا! دوستان علي را دوست و دشمنانش را دشمن بدار. ياران او را نصرت و خوار كنندگانش را ذليل فرما.هنوز جمعيت پراكنده نشده بود كه جبرئيل رسيد و اين آيه را فرود آورد:(اَلْيَوْمُ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الاِْسْلامَ ديناً)امروز، دينتان را به كمال رسانيدم و نعمتم را بر شما تمام كردم و اسلام را به عنوان دين برايتان پسنديدم.در اين هنگام، صداي تكبير پيامبر(ص) بلند شد و گفت: (خدا را سپاس مي گويم كه آيين خود را كامل گردانيد و نعمتش را به پايان رسانيد و از رسالت من و ولايت علي خشنود گشت.) سپس، از جايگاه پايين آمد و ياران پيامبر(ص) گروه گروه به سوي علي (ع) آمدند و تبريك گفتند و او را مولاي هر مرد و زني با ايمان خواندند. پيش از هر كس، اَبُوبَكر و عُمَر نزد علي (ع) آمدند و گفتند: (بَه بَه اي پسر ابوطالب! مولاي من و مولاي هر مسلماني گشتي).خلاصه درسپيامبر گرامي اسلام (ص)، خاتم پيامبران است و دين اسلام ديني جامع، جاوداني و جهاني است. از اين رو، براي تحقق هدف هاي اسلام و حفظ دستاوردهاي بيست و سه ساله دوران رسالت، لازم بود كه خداوند، از طريق پيامبر(ص)، رهبري براي مسلمانان برگزيند.با اين كه پيامبر مي دانست چه كسي سزاوار جانشيني اش و رهبري اسلام است، لازم بود براي معرّفي او از سوي خدا فرماني ديگر و نص آشكار برسد.سرانجام فرشته وحي در غدير خم بر پيامبر(ص) نازل شد و پيامبر را ماءمور ساخت كه جانشين خود را به مردم معرفي كند. پس از معرفي حضرت علي (ع) به جانشيني، آيات اتمام نعمت بر پيامبر نازل شد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه